10 : عاشقی کن تــا ...
تصویر شعر از سنایی و شعری از سنایی غزنوی
ای مسافر اندرین ره گام عاشق‌وار زن فرش لاف اندر نورد و گفت از کردار زن
گر نسیم مشک معنی نیست اندر جیب تو دست همت باری اندر دامن عطار زن
هرکت از زر باز گوید اوست دقیانوس تو گر همی دین بایدت خیمه میان غار زن
دیو طرارست پیش آهنگ حرب وی تویی سوزن تمهید را در چشم این طرار زن
پیش از آن کز غدر عالم لال گردد جان تو آتش درویشی اندر عالم غدار زن
منزلی کنجا نشان خیمه‌ی معشوق تست خاک اندر سرمه ساز و بوسه بر دیوار زن
گر نثار پای معشوقان بود در راه وصل با دو دیده در بپاش و با دو رخ ایثار زن
چون سوار راهبر گشتی تو در میدان عشق شو پیاده آتش آندر زین و زین‌افزار زن
هوشیار از باده و مست از می دنیا چه سود طیلسان فقر و بر فرق چنین هشیار زن
در خرابات خرابی همچو مستان گوشه‌گیر خیمه‌ی قلاشی اندر خانه‌ی خمار زن
پای در میدان مهر کمزنان ملک نه نرد بازیدی ز مستی حصل بر اسرار زن
جان و دل را در قباله‌ی عاشقی اقرار کن پس به نام عاشقی مهری بر آن اقرار زن
گر همه دعوی کنی در عاشقی و مفلسی چون سنایی دم درین عالم قلندروار زن
ای یار مقامر دل پیش آی و دمی کم زن زخمی که زنی بر ما مردانه و محکم زن
در پاکی و بی‌باکی جانا چو سرانداران چون کم زدی اندر دم آن کمزده را کم زن
اشغال دو عالم را در مجلس قلاشان چون زلف نکورویان بر هم و نه بر هم زن
در چارسوی عنصر صد قافله‌ی غم هست یک نعره ز چالاکی بر قافله‌ی غم زن
آبی که نهی زان پس بر عالم عالم نه آتش که زنی آن گه در عالم عالم زن
ار تخت نهی ما را در صف ملایک نه ور دار زنی ما را بر گنبد اعظم زن
در بوته‌ی قلاشان چون پاک شدی زر شو وندر صف مهجوران چون صبح شدی دم زن
تاج «انا عبدالله» بر تارک عیسی نه مهری ز سخن گفتن بر دو لب مریم زن
هر طعمه که آن خوشتر مر بی‌خبران را ده هر طعنه که آن سختر بر تارک محرم زن
رخت از در همرنگان بردار و به یکسو نه وندر بر همدردان خر پشته و طارم زن
در مجلس مستوران وندر صف رنجوران هم جام چو رستم کش هم تیغ چو رستم زن
یاران موافق را شربت ده و پرپر ده پیران منافق را ضربت زن و دم دم زن
نقلی که نهی دل را در حجره‌ی مریم نه لافی که زنی جان را از زاده‌ی مریم زن
نازی که کنی اینجا با عاشق محرم کن لافی که زنی باری با شاهد محرم زن
کحل «ارنی انظر» در دیده‌ی موسی کش خال «فعصی آدم» در چهره‌ی آدم زن
گر باده همی ما را بر تارک کیوان ده ور رای زنی ما را در قعر جهنم زن
چون عشق به دست آمد تن دور کن و خوش زی چون عقل به پا آمد پی گور کن و خم زن
غماز و سیه رویند اینجا شب و روز تو در سینه‌ی آن سم نه در شربت آن سم زن
بر تارک هفت اختر چون خیمه زدی زان پس هم خصل دمادم نه هم رطل دمادم زن
خواهی که سنایی را سرمست به دست آری خاشاک بر اشهب نه تازانه بر ادهم زن
برگ بی‌برگی نداری لاف درویشی مزن رخ چو عیاران نداری جان چو نامردان مکن
یا برو همچون زنان رنگی و بویی پیش گیر یا چو مردان اندر آی و گوی در میدان فگن
هر چه بینی جز هوا آن دین بود بر جان نشان هر چه یابی جز خدا آن بت بود در هم شکن
چون دل و جان زیر پایت نطع شد پایی بکوب چون دو کون اندر دو دستت جمع شد دستی بزن
سر بر آر از گلشن تحقیق تا در کوی دین کشتگان زنده بینی انجمن در انجمن
در یکی صف کشتگان بینی به تیغی چون حسین در دگر صف خستگان بینی به زهری چون حسن
درد دین خود بوالعجب دردیست کاندر وی چو شمع چون شوی بیمار بهتر گردی از گردن زدن
اندرین میدان که خود را می دراندازد جهود وندرین مجلس که تن را می‌بسوزد برهمن
اینت بی همت شگرفی کو برون ناید ز جان و آنت بی دولت سواری کو برون ناید ز تن
هر خسی از رنگ گفتاری بدین ره کی رسد درد باید عمر سوز و مرد باید گام زن
سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن
ماهها باید که تا یک پنبه دانه ز آب و خاک شاهدی را حله گردد یا شهیدی را کفن
روزها باید که تا یک مشت پشم از پشت میش زاهدی را خرقه گردد یا حماری را رسن
عمرها باید که تا یک کودکی از روی طبع عالمی گردد نکو یا شاعری شیرین سخن
قرنها باید که تا از پشت آدم نطفه‌ای بوالوفای کرد گردد یا شود ویس قرن
چنگ در فتراک صاحبدولتی زن تا مگر برتر آیی زین سرشت گوهر و صرف ز من
روی بنمایند شاهان شریعت مر ترا چون عروسان طبیعت رخت بندند از بدن
تا تو در بند هوایی از زر و زن چاره نیست عاشقی شو تا هم از زر فارغ آیی هم ز زن
نفس تو جویای کفرست و خردجویای دین گر بقا خواهی بدین آی ار فنا خواهی به تن
جان‌فشان و پای کوب و راد زی و فرد باش تا شوی باقی چو دامن برفشانی زین دمن
کز پی مردانگی پاینده ذات آمد چنار وز پی تر دامنی اندک حیات آمد سمن
راه رو تا دیو بینی با فرشته در مصاف ز امتحان نفس حسی چند باشی ممتحن
چون برون رفت از تو حرص آن گه در آمد در تو دین چون در آمد در تو دین آن گه برون شد اهرمن
گر نمی‌خواهی که پرها رویدت زین دامگاه همچو کرم پیله جز گرد نهاد خود متن
بار معنی بند ازینجا زان که در صحرای حشر سخت کاسد بود خواهد تیز بازار سخن
باش تا طومار دعویها فرو شوید خرد باش تا دیوان معنیها بخواند ذوالمنن
باش تا از پیش دلها پرده بردارد خدای تا جهانی بوالحسن بینی به معنی بوالحزن
ای جمال حال مردان بی‌اثر باشد مکان وز شعاع شمع تابان بی‌خبر باشد لگن
بارنامه‌ی ما و من در عالم حس‌ست و بس چون ازین عالم برون رفتی نه ما بینی نه من
از برون پرده بینی یک جهان پر شاه و بت چون درون پرده رفتی این رهی گشت آن شمن
پوشش از دین ساز تا باقی بمانی بهر آنک گر برین پوشش نمیری هم تو ریزی هم کفن
این جهان و آن جهانت را به یک دم در کشد چون نهنگ درد دین ناگاه بگشاید دهن
باد و قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید یا هوای خویشتن
سوی آن حضرت نپوید هیچ دل با آرزو با چینن گلرخ نخسبد هیچ کس با پیرهن
پرده‌ی پرهیز و شرم از روی ایمان بر مدار تا به زخم چشم نااهلان نگردی مفتتن
گرد قرآن گرد زیرا هر که در قرآن گریخت آن جهان رست از عقوبت این جهان جست از فتن
چون همی دانی که قرآن را رسن خواندست حق پس تو در چاه طبیعت چند باشی با وسن
چرخ گردان این رسن را می‌رساند تا به چاه گر همی صحرات باید چنگ در زن در رسن
گرد سم اسب سلطان شریعت سرمه کن تا شود نور الاهی با دو چشمت مقترن
گر عروس شرع را از رخ براندازی نقاب بی خطا گردد خطا و بی‌خطر گردد ختن
سنی دین‌دار شو تا زنده مانی زان که هست هر چه جز دین مردگی و هر چه جز سنت حزن
مژه در چشم سنایی چون سنانی باد تیز گر سنایی زندگی خواهد زمانی بی‌سنن
با سخنهای سنایی خاصه در زهد و مثل فخر دارد خاک بلخ امروز بر بحر عدن
چهارشنبه ۱۰ آبان ۹۱ ساعت ۱۸:۴۸
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
صَهبآ
چجوری آخه؟؟




اگه بگم ؟!
صَهبآ
آره بایا ترکوندمالبته فقط آهنگ های حس و حال دار قدیمی میخوندیم

جای شما خالی




باریک ... .
mohadese
سلام وبلاگ قشنگی داری..




سلام
ممنونم
فاطمه خانم(غزل فروش)
سلام

اشعار زیبایی رو از سنایی انتخاب کردید

عنوان وبتون رو خیلی دوست داشتم

قالب هم قشنگ اما متاسفانه تو نوشته ها میادو باعث میشه نوشته هاتون یکم ناخوانا بشه البته ببخشید انقد صریح انتقاد میکنم به هرحال صاحب خونه شمایید




سلام
ممنونم
بله ؛ درسته ؛ تا عکس پس زمینه لود بشه طول میکشه ! بای ی رنگ بندازم تنگش !
مــجـتـبــی
سلام
شعر زیبایی بود




سلام
ممنونم
نوربخش
امیدوارم منم اگ ی روز یاد دوران کنکور افتادم بگم یادش بخیر.
Niaz
همه مون صلح جهانی و تضاد طبقاتی را می دونیم...اینکه آدم ها خود خواهیشون را بزارند کنار و...
ولی طرز بیانش و اینکه توی کجای این جهان خاکی بیان کنیم مهمتره...من هنوز دارم روش کار می کنم...نمیشه از همون اول هم به آدم ها گفت:خودخواهیتون را بزارید کنار...آدم ها از امر ونهی خوششون نمیاد...اینکه خلاف عادتشون حرف بزنیم...اول باید جلب اعتمادکرد...بعد توی طرز فکرشون دست برد...
سخت میشه چیزی که آدم ها از بچگی باهاش بزرگ شدند را عوض کرد سخت..!
___________________________________________
خط خطی 39 بیشترش را مجبور شدم حذف کنم...خط خطی 38 هم به دلایلی حذف شد ولی کمتر از 39...
این سه تا خط خطی همون هایی هستند که همون موقع ننوشتم برای همین اون چیزی که می خواستم نشد...یک تیکه هایشون هم که توی وبم حذف کردم..
ترجیح دادم با هم باشند...این همون خط خطی هایی هستند که حرمتشان را نگه نداشتم...
__________________________________________
امیدورم توی رفتارتون هم سکوت را بشکنید...




گاهی اوقات ؛ نوعی عناد تو همون آدمایی که میگی هس ! میفهمن اما قبول نمیکنن ! اگر صرف فکر واندیشه و تعویض افکار بود ؛ تا بحال خیلی از مشکلات حل شده بود . انجاس که باید برای تحقق حق جنگید ؛ و این کار سختی است .
-----------------------------------

----------------------------------
منم همینطور
نوربخش
ن بابا!! من اصلا تاحالا دست به قلم نشدم چیزی بنویسم ک بشه خوند.حسرت ی ۲۰تو درس انشا به دلم موند.




ای بابا ! چرا ؟!
اتفاقا من انشاهام رو بیست میشدم ؛ البته اگه میتونستم بخونم !
سایه
راسی اسم وبت خیلی خوشگله.
صدای پای آب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!




ممنونم داداش [درست گفتم؟!]
سایه
اول سلام.
دوم خوشحال شدم از اینکه به وب من اومدی و خوشحالتر به خاطر اینکه بی تعارفی. مثل خودم.
گاهی تکرار یه اسم میتونه خیلی لذت بخش باشه.
یه نگاهی رو کل پستای صفحت کردم راستش الان وقت ندارم ولی با نگاه گذرا فهمیدم مطالب جالبی هستن. مخصوصا پست قبلیت. ممنون که مثل بقیه نگفتی چه آپ زیبایی بود و راستش رو گفتی.
دبیرمون هم خیلی محشره.
بازم بت سر میزنم. تو هم دوباره سراغم.




سلام
آره ؛ گاهی تکرار ی اسم به آدم آرامش میده.
ممنونم
چشم
نوربخش
آره خداروشکر.با اسم Fatemeh nurbakhsh
mahsa
من نمیدونستم!فقط یادمه یه بار کامنت گذاشت وب من و گفت این علی خیلی حرف میزنه بعد به شما گفتم جوابشو ندینغیر ازین بود؟!




آره ؛ فک کنم همین بود !
بیخیالش
نوربخش
ممنون ک اطلاع دادی ولی نمیدونم مشکل از کجاست.قالب تغیر دادم ولی تاثیری نداره. الان که وقت ندارم بگردم ببینم مشکلش چیه.




الان درست شد
mahsa
دعوا؟؟؟




آره ؛ نمیدونم سر چی بود . ولی رسول زده بود به سرشو ... !
فاطمه نوربخش
سلام چ وبلاگ خوبی دارین! واقعا خوشم اومد.خوشحال میشم اجازه بدین وبلاگتون بلینکم.




سلام

خواهش میکنم ؛ اختیار دارین
mahsa
بهله معلومه که حرفم ملاکه
نمیدونم!یه چی تو همون مایه های پارسالی بذار!!!برف و بارون و پاییز و هر چی!نمیدونم الان مخم قد نمیده!!!!
ببخشید شما چیو متوجه شدین بعد که کامنت گذاشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟




چه کنیم دیگه !
ممنونم از نظر بسیار راه گشات ! آخه آدم حسابی با این ویژگی ها میشه هزارو شونصد تا قالب ساخت !!! تازع ! من قالب پارسالی رو یادم نمیاد ...
اینکه چه شخصیتی هستن ! دعواهای پارسال رو یادم اومد
mahsa
بخاطر اینکه من میگم
خعلی خوشگل بود
چرا یه قالب خوب درست نمیکنی دیگه؟؟؟تو که خعلی خوش سلیقه بودی
راستی نگفتی ینی چی که رسول چه شخصیتی هستن؟؟؟؟؟؟؟




بعله ؛ حرف شما ملاکه !
من سلیقه ام بهتر از اینی که نوشتم نمیشه !!! تو نظر بده چطوری بنویسم یا همون درس کنم ؟!
منظورم این بو که کیه ؟! بعدش که کامنت گذاشت متوجه شدم !
Niaz
نوشته ها...افکار.. حرمت دارند...نگه داشتن حرمتشان واجب...
نگه که نداریم میروند به قفسه های دور ذهن و خودشان را پنهان می کنند...تا بفهمیم حرمت دارند...!




راستش رو بخوای یاد قدیما رو برام زنده میکنی !
گر حرمت بشکنیم ؛ نه تنها به یاد نمیآیند ؛بلکه جلو افکار دیگر را میگیرند ... !
ممنونم
mahsa
نه نه اشتب نکنین!هیچ مثه پارسالی نمیشه




چرا آخه ؟! مگه پارسالی چی بود ؟!!!
Niaz
خودمم منتظر شعرش توی وبم هستم..
نیمه سیب سقراطی
سلام بر دوست قدیمی
خوبستین ؟

سنایی ... چیزی ازش نخوندم جز شعرهای کتاب درسی
ولی با این پست شما خوشم اومد از اشعارش با معنی و پر مغز هست
وقت کنم حتما یه کنکاشی تو اشعارش میکنم !

تغییرات قالت هم مبارک !
واقعاً differentview شده !




سلام
ممنونم . خوبم

شعرای جالبی داره ! شعرای عرفانیش خیلی قشنگن .

ممنونم ! خوبه که شماهم پسند کردین
Niaz
لبخند...
همیشه میشه لبخند زد...
صَهبآ
دیگه دیگه

دخترا ماشالله همه تیزهوشن




بله ؛ درسته ...
ولی من همه رو گفتم نه فقط دخترخانوما ...
mahsa
ایول...ایول خوبه قالبت..مبارکا باوشه




ممنون
پسند کردین ؟! مثه اون پارسالیه هس ؟!
Copyright (©) 2012-2015
All Rights Reserved.
کپی رایت (©) ۱۳۹۰-۱۳۹۴
تمامی حقوق محفوظ است
قالب شماره 13
نسخه 1.0
طراحی و اجرا در مرداد 95
کدنویسی تنها با html و css
کپی نکنید ، درخواست کنید کد خدمتتان تقدیم می شود !