۵۲ : اعجاز
۵۲ : اعجاز

خاطره اس ، دوس داشتی بخون :

ترم پنجم هم مثه باد گذشت و ما هنوز بلاتکلیفیم .

امتحانات اولش خوب شروع شد ، با فولاد که عالی بود ، راه سازی که بهتر از اون و بتن ... و اما آخراش خراب شد . تحلیل2 افتضاح بود . زبان تخصصی هم همینطور !

راه سازی قبل امتحان تحلیل نمره هاش رو داد ؛ 14.5! مطمئنم که پایان ترم رو بالای 18 نوشتم ، اما به خاطر میانترم که تقریبا چیز بدردبخوری ننوشتم و به قولی به شعور استاد توهین کردم (!) ، انقد پایین داد . سر اینکه ماشین حساب نداشتم و نذاشت از گوشیم استفاده کنم ، سر اینکه سرماخوره بودم و نمیدونستم چطور آب فراوان بینیم رو جمع کنم :)) !

نمیدونم چرا بیحالم . امروز امتحان مقاومت2 بود . شب امتحان تا ساعت 11:26 علاف بودم . علاف که نه ، داشتم رو یه برنامه کار میکردم . امتحان عین خیالم نبود. بیست و شش دقیقه بود که لای جزوه رو باز کردم تا ساعت 30دقیقه بامداد .حدودا یک ساعت شد . جزوه حدود 40 صفحه ای که یازده صفحه رو ناقص داشتم و از عکس جزوه مهندس کامل کردم . سر جلسه امتحان سه سوال ؛ 120 دقیقه . به استاد درس خیلی ارادت دارم اومد بالای سر تک تک بچه ها . به من گفت آقای فلانی مشکلی نداری ، گفتم یک که روتینه ،دو هم که روتینه ، سه چی هس اصن ؟! گفت سه هم روتینه ، همون معادله دیفرانسیل هایی که سر کلاس مینوشتیم رو بنویس حل میشه ، میخواستم بگم که من جلسات آخر نیومدم . خلاصه بعد نوشتن 1 و 2 ،  هرچی سوال سه رو بالاپایین کردم حل نشد که نشد .

تحلیل2 : بعد از ظهر روز قبل ساعت 17:20 شروع کردم جزوه 97 صفحه ای رو خوندن . ساعت 1:00 تموم شد .اما خب چند تا بخشو حذف کردم . سر امتحان 5 تا سوال ، 180 دقیقه . بنده خدا مراقب ها از وقتش تعجب کرده بودن . انقدری بود که تلاقی کرد با امتحان بعدش ؛ ههه . سوال اول رو نوشتم ، سوال دوم که ترکیبی چندین موضوع بود رو نوشتم اما آخرش به تناقض رسیدم (!) سوال سوم موضوعی بود که حذف کرده بودم . روش کانی ! روشی که حداقل 50سال پیش منقرض شده و ما تو جزوه داشتیم و من نخوندم . اومدم سوال 4 ؛ تحیلیل ماترسی یه خرپای ساده ، نوشتم . سوال 5 تحلیل تقریبی یه تیر نافرم ، نوشتم . از وقت کمتر از 30 دقیقه باقی مونده بود. برگشتم سوال 3 شروع کردم به نوشتم چیزهایی که از سرکلاس تو ذهنم بود . موقعی که شروع کردم میدونستم دارم اشتباه حل میکنم . اما باز ادامه دادم . هرچی جلوتر میرفتم یقینم بیشتر میشد که دارم اشتباه میرم ، اما خب نمیدونم چه اصراری بود که ادامه دادم ، تا وقت تموم شد . اومدم بیرون جزوه رو باز کردم دیدم تو یک صفحه حل میشده ،خیلی آسون و من پشیمان از اینکه بخش کانی رو حذف کردم !

امتحان زبان تخصصی : شب امتحان ساعت 12 بود فک کنم که شروع کردم تا ساعت 12:30 !!! یعنی خودم تو تعجبم که چطور کتابو خوندم !! سر امتحان بدون فکر ، تست ها رو میخوندم بدون اینکه معنیش رو بفهمم ، به حافظه تصویریم اعتماد کردم و تست ها رو بدون کوچترین مکس و فکری زدم . متن کلوز هم همون متنی بود که من سر کلاس ترجمه اش کردم ، حفظ بودمش تقریبا . کمتر از 10 دقیقه تموم شد. برگشتم از اول که فک کنم ببینم چی زدم تستا رو ! دیدم بروبکس دارن مشورت میکنن . من هم فقط نظاره گر ! و به گیج کردن مراقبا میخندیدم . تو این میون چند تا سوال رو جوابش رو شنیدم که منم گفتم اینا حتما درسته دیگه ، گزینه ای که حافظه تصویریم از قسمت ناخودآگاهش گفته بود رو با گزینه اونها عوض کردم . بعد امتحام دیدم همش رو درست زده بودم و با دست خودم و گوش به تقلب دوستان عوضش کرده بودم . اینجا اولین بار به حافظه ناخودآگاه تصویریم ایمان آوردم !

حال بگذریم از بقیه امتحانات .

آخر این ترم هم ، مثله ترم های گذشته تصمیم گرفتم که تو طول ترم بخونم ، اما میدونم که ... .

بچه ها رو میبینم که با نمره های بالا پاس میکنن ، بیست و 19 . کم اَن هاآ ! قبطه میخورم . اما خب هرکسی نتیجه تلاشش رو میبینه . ولی خب حس مضخرفی داره !

ممنونم که وقت گذاشتی .

+ چقدر خوبه که وقتی میای خونه به جای اینکه با سوال "کجا بودی تا حالا؟ چه ساعتی رفتی فلانجا ؟" مواجه بشی ، با سوال اینکه "چرا انقد زیاد کار میکنی؟ و امثالهم" مواجه بشی ! اثر مخرب روانی عجیبی داره سوال اول . تا خسته و کوفته نیای خونه درک نمیکنی چی میگم ! اونوخ انتظار دارن با روی بشاش بیای تو خونه ! تازه وقتی دیرتر بیای سوال ها به : " کدوم گوری بودی؟ کدوم جهنمی بودی ؟ چه غلطی میکردی؟ تبدیل میشه . شما جای من ؟ یعد یه مدت چه حالی بهت دست میده؟

چهارشنبه ۲۴ دی ۹۳ ساعت ۲۲:۱۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ترمه طلا
اونجایی که راجب کانی و تیر و اینا میگفتیو نمیفهمم و خوشحالم که نمیفهمم!! اصلا هیچی از این چیز میزای مهندسی نمیفهمم!
علی
مهندس بودن فقط اینها نیس
آدم منظم ، که کارهاش رو حساب و کتاب باشه ، مهندسه ! غیر اینه ؟
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۰۱:۳۶
  • mahsa
    کلی نوشتم ولی اینترنت قطع شد الان دیگه حوصله ندارم:-[
    علی
    ای بابا :(

  • شنبه ۱۶ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۴۶
  • mahsa
    آره...به بابام رفتم...شب امتحانیم:-)
    قافیه شعارت منو از خود بیخود کردنداهه:-\
    علی
    پ ارثیه :)
    من فقط از بابام ، موهای سفید به ارث بردم ! نه سحرخیزی ، نه صبروحوصله ، نه ...
    فقط اینجا جای مست کردن نیستآآآ :))))
  • شنبه ۱۶ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۴۳
  • mahsa
    رمز موفقیت؟
    .
    .
    .
    شب امتحان:-[

    آره امضام میدم فراوووووون!!!
    علی
    اوهوم
    .
    .
    عه ، پ تو هم شب امتحانی هستی :)

    پهلووون مردمی ، به وب ما خوش آمدی ، خخخخخ
  • جمعه ۱۵ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۲۳
  • mahsa
    نع...پهلوانان معتاد نمیشوند:دی
    علی
    بابا پهلووووون
    رمز موفقیتت چیه پهلوون ؟
    یه امضا میدی ؟ :))

  • پنجشنبه ۱۴ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۳۹
  • علی
    یه چاییه همشاآ ...
    خودت معتاد نیستی که پررنگش رو میخوری ؟!
  • چهارشنبه ۱۳ اسفند ۹۳ ، ۲۳:۰۳
  • mahsa
    چشمم روشن...چشم مامانت روشن...چه با افتخار و شاعرانه اعتراف میکنه...معتادO__o
    علی
    اوه !
    انقدر سخت نگیر باو
  • سه شنبه ۱۲ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۳۶
  • mahsa
    همین دیگه...معتاد شدی!
    از اولش باید حدس میزدم...معتاد...مفنگی:/
    علی
    :|

    زمونه معتادم کرده ... :)))
  • شنبه ۹ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۲۰
  • mahsa
    خخخخخ
    زیر کرسی؟بی ادب:/
    چایی پررنگ موخام:)
    علی
    .
    چیه مگه ، یه تعارف کردماآ
    ایول ، منم عینهو خودت چایی پرنگ دوس دارم ، اصن چایی باید پرنگ باشه :)
  • جمعه ۸ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۴۶
  • mahsa
    تمرین...حتمن موفق میشی:|
    یه قل دو قل چیه؟!!!!!!!!!!!!
    میگما...وبت خیلی سرده!
    حداقل خبر میکردی یه لباس گرم بپوشیم...زنجیر چرخ ببندیم...سرما نخوریم یه وخ...!!!
    علی
    ممنونم از پشتیبانیت
    تازه از راه رسیدی ، بیا زیر کرسی بشین یه چایی برات بریزم ... :)
  • سه شنبه ۵ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۵۰
  • mahsa
    سلام
    مرسی خوبم
    بد قول...
    حوصله ندارم:'(
    علی
    سلام
    شرمنده ، باید تمرین کنم خوش قول بشم
    چرا ؟
    بیا یه قل دو قل بازی کنیم :))
  • دوشنبه ۴ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۰۱
  • مونارک
    سلااام

    ووووای اینجا چ تغییراتی کرده.

    میبینم که ترم جدید شروع شده و شما هم مثل من درس بگیرید ازین معدل بشینید از همین اول اون خر معروف رو لت و پار کنید که آخر ترم نیاد سوارتون بشه:دی
    موفق باشید بسیااااار
    علی
    سلام

    چطور شده با این تغییرات ؟

    نکته بس ظریفیه . بذار همچین به حساب این خره برسم !
    ممنونم ، شمام همینطور
  • جمعه ۱ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۱۵
  • mahsa
    باو پست نخاستیم...اومدیم خودتونو ببینیم:/
    علی
    هوم . این شد حرف حساب
    ممنونم . خوبم . خودت خوبی ؟
  • جمعه ۱ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۱۴
  • mahsa
    کی امشب آخر شب میشه تا پست بذاری؟
    علی
    هان ؟!
    سوالای چالش برانگیز نپرس دیگه .
    چرا اعتبارم رو زیر سوال میبری ؟
  • جمعه ۱ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۱۳
  • mahsa
    سلام
    :)
    نمیخای پست بذاری؟!
    علی
    سلام
    چرا ، امشب آخر شب میپُستَم !
  • چهارشنبه ۲۲ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۳۱
  • mahsa
    سلوم
    لدف دارین:))))
    خوبی از خودتونه!
    خوبه که نمیدونی و این همه توضیح دادی...اگه میدونستی چار صفه ج میدادی خخخخخ
    علی
    سلام
    قربان شما
    :)
    خخخخخ
  • چهارشنبه ۲۲ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۰۲
  • mahsa
    سلام
    از کوجا میدونی دلم پاکه:/
    خب حداقل اسمتو نمینوشتی که نفهمن تویی خخخخخ
    یه سوال بپرسم؟؟؟
    روشن یا تاریک رنگ هستن؟اگه هستن،چه رنگی ان؟!!!!!
    علی
    سلام
    چون مثبت اندیشم . بنا بر پاک بودنه ، مگر اینکه خلافش ثابت شه.
    در ضمن میدونم دیگه ؛)
    :))
    بله
    ها؟!
    نمیدونم . رنگ نیستن . چون اولا روشن و تاریک صفت اند . ولی اسامی رنگ ها اسم هستن . توضیحیه برای رنگ
    دوما هر رنگی میتونه روشن یا تاریک باشه . تاریک اونیه که کمتر نورو بازتاب میکنه ، و روشن برعکسش .
    سومن چون صفت هستن ، دنبال خیلی از کلمات دیگه میان ، مثله حقیقت روشن . ولی بازم نمیدونم !
  • سه شنبه ۲۱ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۱۲
  • mahsa
    سلام:))))))
    آره سرگیجه...میچرخه:دی
    مر30:دی
    واخــعن؟متعلــخ به منه؟دست شوما درد نکنه:)
    محتاجیم به دعا!
    ایشالا که هر چی خیره جور شه...
    خیلی کار زشتی کردی...حالا به جبرانش باس معدلت زیر 15 شه خخخخخخ
    علی
    سلام
    اوهوم
    خواهش میکنم
    ایشالا ، شوما دلت پاکه ، دعا کن
    آره ، سوالاش خیلی ساده بود ، خیلی زور زدم که ننویسم ، ولی نشد! :))
  • سه شنبه ۲۱ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۵۰
  • mahsa
    خخخخخ
    ممدعلی؟میشه اون عکس سومین مطلب تو آخرین مطالب...اون درخت نارنجیا که از پایین عکس گرفتنو برداری؟؟؟؟
    آخه نگاش میکنم سرم گیج میره:دی
    اون جوراب پاره رو هم برداری خوبه...بود میده هههه
    علی
    سلامت کو ؟!
    هوم ؟ عکس به این خوشگلی ! سرگیجه ؟! باشه ، وقت کنم عکس دیگه میذارم به جاش .
    خخخخ ، بو :))) عکس جورابه از اکتشافاتم تو اینترنته :) دو سه تا پست دیگه بذارم میره از صفحه اول .
  • دوشنبه ۲۰ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۱۳
  • mahsa
    بیا برات سر مشق میذارم...هر 24 ساعت یک عدد،بعد از غذا همراه آب بنویس:دی
    منظورم از نظر وزنش بود:دی
    من کامل باز میکنم صفحه رو...قبلی هم تقریبن همینجور باز میشد!
    خب همون دیگه...نمیشد با گوشی نظر گذاشت:/
    حق آب و گل؟!
    چه خبر از خودت؟؟؟
    میگم مـمــد یه وخ 20 نگیریاااااا...زشته آدم تو دانشگاه 20 شه خخخخخ
    علی
    اوهوم ، دستت دردنکنه
    ها ؟!
    بله دیگه ، اینجا اصن متعلق به شماست
    سلامتی ، دعا کن برام ، تا آخر سال قراره یه سری حرکت بزنم، دعا کن جور شه
    یادمه فقط اندیشه1 رو 20 شدم ، با برنامه نویسی رو . :))
    فقط معلدم زیر15.5 نیاد ! که این ترم میاد :(
  • دوشنبه ۲۰ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۱۰
  • mahsa
    مزخرف...نه مضخرف خخخخخ
    خوبه...دیگه دستکاریش نکن باز من نتونم نظر بذارم:(
    تعصب؟بیخیال باو...
    آره خوبه...اون یکی هم تقریبن سبک بود ولی مشکل این بود که نمیتونستم نظر بنویسم!
    ممنان که نصفش بخاطر من اینو گذاشتی:)
    ببخشید آیکونام دماغ ندارن...حوصله ندارم خخخخخخ
    راستی هیچ نظر مفصلی هم ندیدم از شما:‏|‏
    علی
    آخرش من این مزخرف رو یاد نگرفتم چطوری اسپل میشه :)
    قبلیه قالب خود بلاگ بود ، کجاش مثه همین بود ؟؟ لپتاب بدزد بیا قشنگ بینی  ، چیز میز زیاد به دُمبِش داشت ! مثلا فرم ارسال نظر یه جاوااسکریپت 70کیویی لود میکرد که برای کاربر ویرایشگر فراهم کنه، اونو حذفش کردم .
     این تقریبا تمومه ، یکم خرده کاریش مونده .
    اوهوم .
    نه ، منظورم یه قالب دیگه اس که طراحی کرده بودم ، اصن نذاشتمش اینجا تاحالا ! همونی که تو چند پست قبل یه چیزایی در موردش نوشتم .
    خواهش میشه :) بالاخره حق آب و گل داری :))
    بیخیال باو...

    همون دیگه بلاگفا ثبت نکرده !
    الان من یادم نمیاد چی نوشته بودم !
  • شنبه ۱۸ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۵۷
  • نیمه سیب سقراطی
    چقدر این هدر خوشگله ^_^
    کلاً قالب شیکی هست ... مثل همیشه ؛)
    علی
    قربان شما .
    همینطوری یهویی جمعه بعدازظهر اینو نوشتم .
    قالب اصلیه تقریبا تموم شد. اما چون نسبتا سنگین بود ، بارگزاریش نکردم .
    فعلا این باشه ...
  • شنبه ۱۸ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۱۹
  • mahsa
    راستی همین قالبو بذار...میتونم نظر بذارم...هی نظر میذارم:دی
    علی
    باوشه
    سبکه ، هان ؟
    با گوشی راحت بالا میاد ؟
    نصفش به خاطر شوما اینو گذاشتم ، وگرنه قالب اصلیه با حجم نسبتا سنگین آماده اس . بعله
    هنوز قسمت فرم ارسال نظر مونده درستش کنم .
  • شنبه ۱۸ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۱۷
  • mahsa
    تا جایی که به خاطر دارم...
    اممممم...
    اسم وب مون راس ساعت ظهور بود...نه حضور:‏|‏
    علی
    هوم ؟
    حالا بیاو مچ گیری کن !
    خب اشتباه لپی بود ، گیر نده زیاد ...
  • شنبه ۱۸ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۱۶
  • mahsa
    إإإإإإإإ....چرا عوض شده اینجا؟؟؟
    نخیر...بلاگفا با تموم ورم هایی که داره ازینجا بهتره:‏|‏
    ممنــان از این همه آیکــان:/
    علی
    چطور شده ؟ خوب بد ؟ زشت ؟ مضخرف ؟
    نخیرم ، شما تعصب داری! یکم روشن فکر باش :))
  • شنبه ۱۸ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۱۵
  • mahsa

    سلام

    یه وخ نری ج کامنتتو بوخونی...خودم لپتاپ میدزدم:/

    خداییش اینجا از بلاگفا بهتره بنظرت؟!

    دیگه یه آیکونم نداره ینی هیچ...!!!

    علی
    سلام
    شرمنده میکنی واقعا .
    نه ، اینجاهم ضعف های خودش رو داره . اما هرچی باشه از بلاگفا بهتره .
    تو فکر اینم که وبلاگی درست کنم ، یه چیزی تو مایه های سایت که همه چیزش دست خودم باشه !

    اینم آیکون ، بفرما :)
    ;)   :(    :|     :\     :-o    :))
  • يكشنبه ۱۲ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۴۲
  • mahsa

    مکث!غبطه!مزخرف!

    سوادت نم کشیده...از آبریزش بینیت فهمیدم:دی

    اولندش سلام

    دومندش بیا جلو...تا چنان سرتو بکوبم تو دیوار که از خونه همسایه درای:/

    آخه برادر من...مگه شوما نمیدونستی من نمیتونم اینجا  نظر بذارم؟

    یه کامنت گذاشتی اونور اصن دیگه نمیای سراغشو بگیری!!!

    الان لپتاپ دزدیدم در راه کسب علم:|

    بعدشم...اون وبت چی شدش؟!

    در پایان...بـــــــــی ســــــــواد:@

    علی
    ههه . یعنی ربط دادنت از پهنا تو حلقم !

    سلام
    دِ ، چرا ؟ بعد این همه مدت انتظار اومدی اینطوری سر صحبت باز میکنی ؟! 
    میدونستم ، خب چو کنم ؟! وب قبلیم رو جناب بلاگفا فیلتر فرمودند !
    والا ، یه کامنت نبود ، چند تا بود ، شوما یکیشو دیدی !
    آورین ، داری پیشرفت میکنی .
    فک کنم به خاطر افشاگری هام در مورد سیاست های افراطی جناب شیرازی ، مرحمت کردند و فیلتر نمودند !

    با تشکر .

  • جمعه ۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۱۸
  • محمدمهدی
    سلام داداش مهندس خودم!
    خوبی؟
    آپم!
    وقت کردی بیا!
    منتظرم!
    علی
    سلام مهندس
    ممنونم ، شکر خدا
    رو چشم ، الانه میام 
  • جمعه ۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۳۴
  • نیمه سیب سقراطی
    سخت ترین امتحان کارشناسی من پلاسما بود !!! اوووف ! قبل امتحان مامان اومد خونه دیدم ناراحته فهمیدم پسر جوون معلم 5 ابتداییم فوت شده ، اومدم برم سر ایستگاه زارت تصادف شد آمبولانس و پلیس و ملت و ... اصلا داشتم می لرزیدم از ترس ! رفتم دانشگاه دیدم دوستم نیومده هر چی میزنگم ج نمیده ! امتحان شروع شد و این نیومد ... ! اوووووف ...
    هر 2 دقیقه یه دور بالای برگه امتحانی رو چک میکردم ببینم پلاسماست یا نه ! در این حد :))
    امتحان تو سالن بود و من نفر آخر آخر بودم و هیشکی رو نمیدیم که از چهره ش بفهمم وضعیت چه جوریاست ! 5 تا سوال بود که خود سوال هم حالیم نمیشه چه برسه به جواب ! سوال 6 هم گفته بود فکر می کنید از این امتحان چند میگیرید 2 نمره :))
    بچه ها برای اینکه این 2 نمره رو بگیرن نوشته بودن 3-5--4 -6 -7 ته تهش یارو دگ خیلی پررو بود مثل من نوشته بود 10 که یعنی جان مادرت پاس کن بره :))
    آخر 14 شدم :)
    شما هم غصه نخور ، ایشالله که پاس میشی ، کلا همه ش میشه خاطره ...
    موفق باشی ...
    علی
    اوه اوه . عجب روزی بوده . حالا این دوستتون چی شد آخرش ؟!
    ههه ، یعنی سوال آخرش از پهنا تو حلقم (!) دمش گرم استاد !

    آفرین .
    اما من همه امتحان هایی رو که میترسم رو میشم 10-11 ، قشنگ معدلم گندیده میشده !
    آره ، همش پاس میشه .

    ممنونم .
  • يكشنبه ۲۸ دی ۹۳ ، ۱۴:۳۲
  • محمدمهدی
    سلام مهندس!
    ایشالا ک همشونو پاس بشی!
    منم تقلب نمی کنم نمیکنم تا اینکه دقیقا میزنم درست خودمو غلط میکنم!
    غبطه نخور مهندس! منم وقتی میبینم هم اتاقیم چ قدر از من بالاتر میشه از خودم ناراحت میشم ولی وقتی میبینم نمیتونم مث اون همه کارمو بزارم برا درسم و ب بقیه چیزام نرسم ب خودم افتخار میکنم ک هم درسمو میخونم و ب کارام میرسم! 
    + نمیدونم!

    علی
    سلام
    آره ، همین تحلیل پاس شد ، با 10 !
    اوهوم ، اصن قانون طبیعته !
    دقیقا منظورم هم اتاقیته . اره اینطوری نگاه کنیم بهتره ... .
    + پیش نیومده برات دیگه .

    + ممنونم ازت .

  • يكشنبه ۲۸ دی ۹۳ ، ۱۴:۳۰
  • Copyright (©) 2012-2015
    All Rights Reserved.
    کپی رایت (©) ۱۳۹۰-۱۳۹۴
    تمامی حقوق محفوظ است
    قالب شماره 13
    نسخه 1.0
    طراحی و اجرا در مرداد 95
    کدنویسی تنها با html و css
    کپی نکنید ، درخواست کنید کد خدمتتان تقدیم می شود !