۵۸ : مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود
۵۸ : مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود

پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود

مهرورزی    تو    با    ما    شهره    آفاق   بود

 

یاد باد آن صحبت شب‌ها که با نوشین لبان

بحث  سر  عشق  و  ذکر  حلقه  عشاق  بود

 

پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند

منظر   چشم   مرا   ابروی   جانان   طاق   بود

  

از   دم   صبح   ازل   تا   آخر   شام   ابد

دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود

 

سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود

 

حسن مه رویان مجلس گر چه دل می‌برد و دین

بحث  ما  در  لطف  طبع  و  خوبی  اخلاق  بود

 

بر  در  شاهم  گدایی  نکته‌ای  در  کار  کرد

گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود

 

رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار

دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود

 

در شب قدر ار صبوحی کرده‌ام عیبم مکن

سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود

 

شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد

دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود

                                                                                 حافظ شیرازی

 

ساحل دریا

 

به شخصه معتقدم که خانم آدم باید تحصیل کرده باشه .

البته آقاهه هم باید همینطور باشه . مخاطبم بیشتر اون دسته آدم هایی هستن که میگن زن رو چه به درس خوندن !

درس خوندن ، جدای از مشکلات نظام آموزشی ، جدای از این که محتوا و موضوع خوندن چی باشه ، دید و نگرش آدم رو به موضوعات و مشکلات زندگی باز میکنه . این بگیم انتگرال و یا معادلات لاپلاس به چه دردمون میخوره ، شاید مستقیما به درد آدم نخوره . اما همین فکر کردن ، ذهن رو درگیر مسائل کردن ، باعث میشه که عادت کنیم با مشکلات ، برخورد مشابه داشته باشیم . نه فقط مشکلات هر موضوعی که نیاز به درک داشته باشه .

خانم آدم که تحصیل کرده باشه ، آقاهه رو بهتر درک میکنه ،یعنی در کل باعث میشه سطح درک متقابل بالاتر بره ،  با مشکلاتی که سر راه پیش میاد خیلی منطقی تر برخورد میکنن ، و در نهایت بچه ها هم خیلی خیلی بهتر تربیت میشن .

خلاصه طرفدار تحصیلات عالیه بانوان بوده و مخالف شدید خود را با آن دسته از افراد مخالف اعلام مینمایم .

 

پ ن 1 : تشکر میکنم از م.ه بابت معرفی این غزل زیبای حافظ .

پ ن 2 : تصویر ، غزل و متن پست هیچ ربطی به هم ندارن !

 

سه شنبه ۲ تیر ۹۴ ساعت ۲۳:۵۹
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
✿شمیم زندگی✿
اصلا دونفری که میخوان ما بشن باید همفکرباشن وهم دیگه رو درک کنن حالا چه تحصیل کرده وچه نکرده
درک مهمه وبعدتحصیلات دوطرف
منم عاشق درس خوندنم
علی
آره ، اینکه قطعن ، از کجا باید بفهمن ؟! میگم تحصیلات میتونه کمک بکنه !
ایول :)
  • دوشنبه ۹ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۴۴
  • نجمه خانم
    سلام
    راستش مهارت حل مسئله داشتن خیلی به تحصیلات ربطی نداره
    هوش اجتماعی و عاطفی و هیجانی
    این ها در زندگی به کار میان
    حقیقت اینه که الان دختران این دوره زمونه بهتره که خییییییییییییلی هم تحصیلاتشون عالیییییییییییییه نباشه
    چون خدایی می گم خیلی زجر داره براشون که بعد بخوان .......
    چون کفویت در ازدواج مهمه و متاسفانه برای زنان با تحصیلات عااااااااااااااااااالییییییییییییییه این کفویت در این زمینه پایین میاد (در این سال های اخیر که نسبت پسر به دختر پایین اومده)

    امیدوارم همه ی ازدواج ها شیرین شروع و تا انتها شیرین ادامه پیدا کنه

    کلماتی که طولانی نوشته شدن صرفا برای تاکید بر بار معنایی شون بود اشتباهی برداشت نشه (جملات منف نیستند)
    علی
    سلام
    آره ، همین مهارت حل مسئله ، یه بخشیش به هوش مربوطه ولی بخش زیادیش اکتسابیه به نظرم. یکی از راه هایی که میتونه کمک کنه همین تحصیلاته ، البته نه خیلی در سطح بالا ، همین کارشناسی کافیه .
    البته منکر این نیستم که خانم های بدون تحصیلاتی داریم که به اندازه صدتا تحصیل کرده اش متوجه میشه .

    انشاءالله
    + با اصطلاح جدید آشنام کردین :) ممنونم .
    + ممنونم از حضورتون و توجهتون 
  • دوشنبه ۵ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۱
  • mahsa
    زیباست :



    ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﻣﺨﻔﯽﮐﺮﺩ .ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﻧﺪﯾﻤﺎﻥ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ .ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﻏﺮﻭﻟﻨﺪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺷﻬﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪﻧﻈﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ .ﺣﺎﮐﻢ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻋﺠﺐ ﻣﺮﺩ ﺑﯽ ﻋﺮﺿﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ..…ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﺷﺖ .ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻏﺮﻭﺏ، ﯾﮏ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺘﺶ ﺑﺎﺭ ﻣﯿﻮﻩ ﻭﺳﺒﺰﯾﺠﺎﺕ ﺑﻮﺩ، ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺳﻨﮓ ﺷﺪ، ﺑﺎﺭﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺯﻣﯿﻦﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ .ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮐﯿﺴﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩﺑﻮﺩ، ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﺳﮑﻪ ﻫﺎﯼ ﻃﻼ ﻭ ﯾﮏﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ.ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺭﺁﻥ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ :ﻫﺮ ﺳﺪ ﻭ ﻣﺎﻧﻌﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﯾﮏ ﺷﺎﻧﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ!!زندگی عمل کردن است .این شکر نیست که چای را شیرین میکند بلکه حرکت قاشق چای خوری است که باعث شیرین شدن چایی میشود.....!
    در بازی زندگی استاد تغییر باشیم
    نه قربانى تقدیر.
    نیمه سیب سقراطی
    خیر باشه :)
    علی
    :)
  • شنبه ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۵:۳۰
  • مجید تـ
    درسته ولی بعضی‌ها همه چیز رو تحصیلات می‌بینند. این اشتباهه.
    به شخصه خیلی آدم بی‌سواد دیدم که بیش‌تر از یه دکتری خونده درک می‌کنه طرف مقابل رو
    علی
    آره ، همه چیز قطعن تحصیلات نیست .
  • شنبه ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۵:۳۲
  • بانو
    ان شاء الله خیر باشه غیبتتون.
    علی
    با دعای شما :)
  • شنبه ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۵:۳۳
  • سمانه
    شب قدر:
    اگر ماه رمضاטּ روزهاے آטּ رحمت است، شب هاے قدر سیلاب رحمت است!
    ****
    √رمضان ماه قنوت دست ها وسجود سرهاست،پس در آن لحظه که قنوت وسجودید یاد ما نیز باشید.
    التماس دعا
    علی
    :)

    محتاج دعام :)
  • شنبه ۱۳ تیر ۹۴ ، ۲۲:۰۷
  • mahsa
    با تشکر از "خودم" :-)
    mahsa
    -------------(----(----@

    خخخخخخ
    خودم ...
    در جواب کامنت اخر مهساخانوم...منم تو تردیدم.
    mahsa
    من به آمار زمین مشکوکم
    اگر این سطح پر از آدم هاست
    پس چرا این همه دلها تنهاست...
    بی خودی میگویند هیچ کسی تنها نیست...
    چه کسی تنها نیست،همه از هم دورند
    همه در جمع ولی تنهایند
    من که در تردیدم،تو چطور؟
    (سهراب سپهری)
    mim h.m
    منم ک اول گفتم آقاست شما گفتید دوس دارم جای خانومه باشم یا آقاهه من عین نل افتادم دنبال خانومه هرچی جستم نیافتم
    علی
    خب اولش با خودم گفتم به آقاها نمیخوره انقدر احساسی باشن ! اما وقتی دقت کردم ... استثناس اینیکی !
  • جمعه ۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۲:۵۵
  • mim h.m
    من هنوز نتونستم تصویر شخص موجود در هدر رو تعیین جنسیت کنم
    علی
    آرنج و پاها رو که مشخصه نگاه کنین ! فک کنم آقا باشه ! هوم ؟
  • جمعه ۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۶
  • mahsa
    آغا اجازه؟!
    نیم ساعت صبریدم که نظرم تایید شه ولی نشد که نشدo_O
    علی
    بله ، بفرمایین
    افطارم نباید بکنم آیا ؟
  • جمعه ۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۲:۱۸
  • mahsa
    آره بلدم...خوب میشناسمت دیگه:-)
    نه یاد نگرفتم خخخخ
    خاهشت
    @----)-----)---------------
    علی
    :)
    یه دوره آموزشی جدید واس برات تدارک ببینم !
    :)
  • جمعه ۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۲:۱۸
  • mahsa
    الکی نگو...نمیخاستی تایید کنی من گفتم تاییدیدی خخخخ
    صبر؟نه صبر عایا نمیدانم:-\
    آره خیلی بهتر بود...الان اعتماد به نفست بالا رفت خخخخ
    علی
    ذهن خونی هم بلدی !
    اونقدر آموزشت دادم ، آخرش یاد نگرفتی !
    تشکر
  • جمعه ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۹:۴۴
  • mahsa
    ببین الان نظرمو تایید نکردی
    علی
    صبر آیا میدانی ؟
  • جمعه ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۷:۴۰
  • mahsa
    آره واقعنی...خیلی دقت نکردم که متوجه شم دقیقن به چه خاطر تغییر کرده بود...ولی بهتر نشون میداد تو صورتت خخخخ
    علی
    دارم پیشرفت میکنم پ خخخخ
  • جمعه ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۷:۴۰
  • mahsa
    برا من چون خود آیکون گوشیمو میزنم دماغ داره:-)

    خخخخخخ...اتفاقن خاستم امیدوارت کنم...بهتر شده بود...باور کن جدی میگمااااااا...کم خوابی باعث شده بهتر بشه اصن خخخخخخ
    علی
    چه پیشرفته ! خخخخ

    واقعنی ؟!
  • جمعه ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۷:۰۵
  • mahsa
    و باز هم :-)
    علی
    :)

    لبخندای من دماغ نداره ! عقده دماغ دارم ، درجریانی که !
  • جمعه ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۶:۰۷
  • علی
    :)
  • جمعه ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۵:۳۶
  • mahsa
    چرک زدی؟خخخخخ
    من؟ناراحت؟مگه داریم؟مگه میشه؟
    :-)
    علی
    هههههه !
    :)
  • جمعه ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۵:۱۴
  • آدم ارغوانی
    وای که چقد کوته فکرن این افرادی که میگن زن رو چه به درس خوندن !
    علی
    بالاخره هرکسی عقیده خودشو داره !
  • جمعه ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۱
  • mahsa
    خب مشورت بگیر حتمن...
    آره دقیقن...خیلی حسش میکنم...بزرگ شدم:-(
    دیگه اونقدم خنگ نیستم خود رابطه ی فیثاغورثو بلد نباشم:-\
    علی
    اره
    :|
    شوخ زدم ، ناراحت نشو .
  • جمعه ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۰
  • mahsa
    این همه درس خوندیم
    آخرش نفهمیدیم رابطه ی فیثاغورث با کی بود؟
    قضیش چی بود؟
    تهش چی شد؟

    یادته آخر متنای عربی همش مینوشت فوقع ما وقع ؟!

    واقعن چقد مزخرف بود:-(
    علی
    نفهمیدی ؟ آسون بود که ، خخخخ !

    آره ، یه لحظه داستان رو میگفت بعد میگفت بقیش با خودتون تصور کنید چی شد ! خخخ
  • جمعه ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۶
  • mahsa
    من در آستانه ی یک آغاز گیر کرده ام...
    ظاهرا به جبران کوچکی های گذشته،زیادی بزرگ شده ام!
    علی
    دقیقن ...
  • جمعه ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۵
  • mahsa
    تنهایی هم برا خودش عالمی دارد
    حداقل خیالت راحت است
    که دیگر دلت نمی شکند
    علی
    :|
  • جمعه ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۵
  • mahsa
    چه ریسکی؟!
    علی
    کاری !
  • جمعه ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۰
  • mahsa
    ایشالا هیچ وقت نداشته باشه:-)

    چرا...دوس دارم:-(
    علی
    :) یه ریسک بزرگی میخوام بکنم ، دعا کن

    به نظر من خوب نیس !
  • جمعه ۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۲:۲۳
  • mahsa
    مگه الانم زندگیت ریسک نداره!؟

    آره کاکتوس...علاقه عجیبی بهش دارم...چن تایی پرورش میدم تو خونه...مثه بچه هام دوسشون دارم:-)
    علی
    نه ، فعلن بدون ریسکه !

    رشدش خیلی کنده ! ولی مقاومه :) اما به خاطر رشد کندش خوب نیس برات !
  • جمعه ۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۱:۳۳
  • mahsa
    آره بهتره!
    همه شون که اینطور نمیشن حالا...
    خب ربط داره...همش استرس داری نخشکی بندازنت تو کویرخخخخ
    دلم میخاد کاکتوس بشم:-)
    علی
    :)
    ریسکه به هر حال !
    O_o
    کاکتوس ؟
  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۲۳:۱۸
  • mahsa
    خب اشکال نداره همون شونصدو بردار بریم یزدخخخخ

    آنچه در کویر می روید گز و تاق است.این درختان بی باک صبور و قهرمان که علی رغم کویر،بی نیاز از آب و خاک و بی چشم داشت نوازشی و ستایشی،از سینه ی خشک و سوخته ی کویر به آتش سر میکشند و می ایستند و می مانند.هر یک رب النوعی بی هراس،مغرور،تنها و غریب.گویی سفیران عالم دیگرند که در کویر ظاهر میشوند.این درختان شجاعی که در جهنم می رویند،اما اینان برگ و باری ندارند،گلی نمی افشانند،ثمری نمیتوانند داد.شور جوانه زدن و شوق شکوفه بستن و امید شکفتن،در نهاد ساقه شان یا شاخه شان،می خشکد،می سوزد و در پایان به جرم گستاخی در برابر کویر،از ریشه شان بر می کنند و در تنورشان می افکنند...و این سرنوشت مقدر آنهاست(شریعتی)

    حالشون قشنگه...سرنوشت و تکلیف شونم مشخص:-(
    تازه شوما که اینقد علاقمند به تمرین مقابله با استرس و مقاومت در برابر سختیا هستی اونجا میتونی حسابی پیشرفت کنی:-)
    علی
    تو کارتمه ، پول نقد نبریم بهتره !

    سرنوشت مقدرو نیگاه ! واقعن میخوای بخشکی بعد بری تو تنور ؟
    هوم ؟ استرس چه ربطی به کویر داره ؟
  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۲۰:۴۱
  • mahsa
    حداقل یک بده که من برم دو وام بگیرم خخخخ
    دوباره دارم بهش فک میکنم...میخام برم درخت کویری شم:-)
    علی
    یک ؟ من اگه یک داشتم الان سواحل هاوایی بودم ! خخخخ
    درخت کویری ؟ چه مزیتی داره ؟
  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۲۰:۱۳
  • مونا رک
    ففلا همین خوبه
    انشالله بعدا بازم مزاحمتون میشم
    علی
    :)
    منتظرم پس 
  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۹:۵۰
  • mahsa
    چقد تاثیر گذارم:-)

    پونصد؟نه بردار برا سفر یزد اونو لازمت میشه:-\
    علی
    بله ...

    شیشصد ؟ دیگه بیشتر از این راه نداره !
    سفر رو که خودت کنسل کردی !
  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۹:۴۹
  • من تو
    بابا دستتون درسسسست
    خیلی خوبه
    علی
    خواهش میکنم :)
    احیانا اگه میخواهین جای دیگه رو هم تغییر بدین یا کلن عوض کنید ، باز درخدمتم :)
  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۹:۳۹
  • mahsa
    خب دیگه میگم ادای منو درمیاری:-\

    خب من اگه باقیشو داشتم که به تو رو نمینداختم خخخخ
    از بابام میدزدمش...اصن چه معنی داره دختر آدم دلش اپل بخاد در حالیکه دست باباش باشه؟:-(

    نمیدونم چرا یدفه یاد آپاندیس خواهرت افتادم:|
    علی
    باشه قبول ! ولی ادا نیس ، کمال همنشینه که در من اثر کرده ! 

    من پونصد بزارم چی ؟
    آفرین ، ایده خوبیه ، تشویقت میکنم :)

    O_o
  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۹:۳۸
  • mahsa
    آخه وقتی من میگم شوما تکرار میکنی...با من بحث نکن محمدعلی:-)
    آره پیش بینی هم دارم:-\
    میای پولامونو بذاریم رو هم آیفون 6 بخریم؟خخخخخ
    علی
    وقتی تو میگی یادم میاد خب !

    من چهارصد تومن میذارم ، بقیه اشو تو بذار ، خوبه ؟
    فقط چطوری استفاده کنیم ؟
  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۹:۱۳
  • mahsa
    شیش رو همه میگن ولی بچه ی قد و نیم قد رو همه نمیگن!
    بهله و عایا رو هم تقلید میکنی:-\
    مگه میخام با شما زندگی کنم؟o_O
    آره گاهی اونقد محبت موج میزنه که مطمعن میشم مامان بابای واقعی من نیستن...چون که نیستن بعد مجبورن ینی در برابر اینکه منو آوردن مسعول هستن و کارای خیلی خوشحال کننده ای که کمتر پدر مادری انجام میده میکنن:-)
    ایشالا به زودی بخری دو برابر قیمت واست میسازم خخخخ
    عمم اینقد کف کرد...شیش ماه پیش از سفر آمریکا برگشتن حالا من گیر یه آدرس آمریکا بودم واسه آی دی!طفلک از دیشب داره غصه میخوره:-D
    چرا هوای ما خیلی گرمه...خاک و گرد و غبارم تو راهه:-(
    علی
    آهان ، نخیر ، قدونیم قد رو هم همه میگن !
    اونم خیلی ها میگن ، دلیل نمیشه فقط تقلید از تو باشه ؟
     نه ، من فقط به خاطر خودت میگم . بیا و دلسوزی کن !
    واوو !
    :|
    هههه
    پیش بینی هوا هم که میکنی !
  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۹:۰۶
  • مونارک
    بله همین ک رو بلاگفا هست
    دست شما درست
    علی
    بخش تماس با من رو چک کنید .
  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۸:۵۷
  • مونارک
    فرستادم
    فعلا علنیش نمیکنم تا تغییرات لازم انجام شه
    :)))))) ممنون
    علی
    :)
    برای تغییر هدر در خدمتتون هستم ، همین هدر قبلی ؟
  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۸:۳۴
  • مونارک
    سلام علیکم

    این بلاگفا آخر منو دق میده

    میگم این سردر وب خودمو میشه زد تو سردر قالب بیان عایا؟
    علی
    علیکم السلام :)

    خیلی ها رو راهی بیمارستان کرده !

    آره ، میشه
    اما آدرس وب جدیدتون ؟
  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۴
  • mahsa
    راستی الان من کجام؟رومانی؟خخخ
    علی
    نه ، زده ایران ، ولی شهرش مشخص نیس !
  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۷
  • mahsa
    یاد گرفته ام انسان مدرنی باشم!
    و هر بار دلتنگ میشوم به جای بغض و اشک،
    به این جمله اکتفا کنم که هوای بد این روزها آدم را افسرده میکند...!

    + هوای بد این روزها آدم را افسرده میکند:'(
    علی
    یعنی من اگه بغض کنم میشم عقب مونده ؟

    + چرا شایعه میکنی ، هوا هم خیلی خوبه ، فقط یکم گرمه !
  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۹
  • samira
    سلام دعوتی به وب ما
    پست جدیدمون با این عنوان:)
    کنترل زبان
    علی
    سلام
    باشه .
  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۷
  • mahsa
    ببین با من مشکل داری...ادای منو درمیاری...من میگفتم شیش تا بچه ی قد و نیم:-\
    فک کنم خیلی دوس داری جای من باشی مثه من بحرفی هان؟(کمپوت اعتماد به سقف:دی)
    هیچی مادر خخخخ
    آره شک دارم:-(
    نه بابا من بچه ی این خونواده نیستم...از اولشم میدونستم منو از پرورشگاه آوردن:'(
    برا بابام...گفتمت عمه و دخترعمه هام دوتا دوتا آیفون دارن!ازشون پرسیدم گفتن باس بری اپل لند ها 30 تومن درست میکنن!حالا خودم برا بابام درست کردم!گفتمشون اگه خاستین بگین خودم 20 ت میسازم واستون خخخخ
    علی
    دیگه شیش رو همه میگن ، ادا در آوردن نیس که !
    :|
    شکت رو برطرف کن ، پس فردا اینطوری نمینونی زندگی کنیاآ !
    یعنی محبت موج میزنه !
    اهوم ، مبارک بابا باشه ، اپل جدید :)
    آفرین ، منم احیانا اگه شونصد سال دیگه اپل خریدم میگم برام آیدی درست کنی ، البت مفتی !

  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۷
  • mim h.m
    نذارید تمرکزم به هم بخوره من الان درکوزه ام
    دستت درد نکنه مهساجان واقعا که
    علی
    خخخخ
    نه ، سوء تفاهم شده ، با شما نبود !
  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۱
  • mahsa
    الان مطمعنی همه نظرات من تایید شده؟!

    + آی دی اپل بلدی درست کنی؟!
    علی
    اهوم ، مطمئنم ، شک داری ؟

    + نه ، سروکارم با اپل نبوده تاحالا !
    اپل خریدی عایا ؟
  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۳:۱۷
  • mahsa
    یادت هست مادر؟
    اسم قاشق را گذاشتی هواپیما...
    تا یک لقمه بیشتر بخورم!
    و من عادت کردم هر چیزی را بدون آنکه دوست داشته باشم قورت بدهم حتا بغض را...!


    + یادت هست مادر عایا؟:-D
    علی
    وات ؟

  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۳:۱۶
  • mahsa
    مگه بچه داری عایا؟o_O
    اذهان عمومی رو بذار در کوزه آت آشغال نره تو آب:-)
    علی
    آره ، هفت هشت تا قدونیم قد ، نمیدونستی ؟
    :| بهله ...
  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۳:۱۶
  • مصطفی موسوی
    ممنون بابت شعر
    خوندن چند باره ش هم لذت بخشه :)
    علی
    ممنونم از توجه ات
    :)
  • چهارشنبه ۱۰ تیر ۹۴ ، ۲۱:۴۱
  • mahsa
    جون بچه های من برا خودم عزیزه ینی اگه من جونشونو قسم بخورم که هرگز اینکارو نمیکنم شوما باورت میشه!!!
    ولی شوما باس جون بچه های خودتو قسم بخوری:-\
    نیازی به تشکر نیس خخخخ
    علی
    ای بابا ، به جان بچه های خودم ! خوبه ؟
    :|
  • چهارشنبه ۱۰ تیر ۹۴ ، ۲۱:۴۰
  • mim h.m
    الان من ذهنم خراب شد
    من اذهان عمومی ام
    علی
    بله ، معرفی میکنم ، سرکار اذهان عمومی !
  • چهارشنبه ۱۰ تیر ۹۴ ، ۲۱:۳۹
  • mahsa
    یه وخ خجالت نکش...از جون بچه های من عزیزتر سراغ نداشتی؟o_O
    مشکل دار خخخخخ
    علی
    باشه ! نه ، گفتم شاید اینطوری باور کنی !
    تشکر :|
  • چهارشنبه ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۰
  • mahsa
    شما مشکل داری باید بگی مشکلت چیه؟o_O
    من چه میدونم!!!
    نظرای منو تایید نمیکنی؟چرا؟واقعن چرا؟چرا عایا؟!
    علی
    شما ادعای مشکل داری ، باید تعریفش کنی دیگه !
    همون دیگه ، میخوای اذهان عمومی رو خراب کنی ، خخخخخ
    بابا ، به جان بچه هات نظری نیس که تاییدش کنم ! چطور بگم دیگه آخه ؟
  • چهارشنبه ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۰
  • mahsa
    آره...امان:-(
    اسمش میشد مسکر خخخخ
    بعد حرام میشد...نهایتن سختی نداشتیم:-\
    ببین با من مشکل داری o_O
    علی
    :(
    بهله ...
    اعتراض میکنی ، خب باید دلیلشم بگی ، چه مشکلی ؟ به نومونه اش رو تعریف کن ؟
  • چهارشنبه ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۲۱
  • mahsa
    کاش تلخی روزگار هم الکل داشت...
    مست مان میکرد درد را نمی فهمیدیم!
    علی
    :|
    اینطوری اسمش میشد سختی آیا ؟
  • چهارشنبه ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۴
  • mahsa
    ابراهیم نیستم
    اما غرورم را قربانی کسی کردم
    که ارزش گوسفند هم نداشت...!!!
    علی
    :|
    امان از وقتهایی که متوجه بشی الکی غرورت رو خرد کردی !
  • چهارشنبه ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۳
  • mahsa
    باور کن من کامنت گذاشته بودم ولی تایید نکردی!
    شاید چون کم خوابی چشات ندیده...یا شاید بخاطر چاله ی زیر چشمته...ازون جا نظرا میریزه نمیبینی خخخخخ
    از اولشم با من مشکل داشتیo_O
    علی
    باور کنی ، نذاشتی ، یا شایدم گذاشتی ثبت نشده ( که احتمالش کمه ) خواب نبودی یه وقت ؟ خخخ
    :| 
    از اول ؟ کِی ؟ چرا حرف در میاری ! دههه
  • چهارشنبه ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۲
  • mim h.m
    هِدِر عالی شده
    چه منظره ی اعجاب انگیزو پرکشش وخلابیه -خلاب (دلربا)

    کاش من جای اون آقاهه رو صندلی بودم البته در واقعیت
    علی
    :)
    آره ، خلابه !

    آقاهه ، یا خانومه ؟!
  • چهارشنبه ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۳:۲۹
  • mahsa
    من اعتراض دارم آقای محمدعلی
    چرا نظرای من تایید نمیشه؟
    با من مشکلی داری عایا؟
    :-\
    علی
    اعتراض وارده ، بفرمایید
    باور کن همشو تایید کردم !
    نه ، چه مشکلی ؟
  • چهارشنبه ۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۲:۳۲
  • mahsa
    عاقبت به این نتیجه میرسیم که
    حضور بعضی انسان ها در زندگی ما
    آنقدر پوچ و بی معنی بوده
    که جای خالی آنها را
    فقط نبودنشان پر میکند...
    علی
    :(
  • سه شنبه ۹ تیر ۹۴ ، ۲۱:۳۹
  • khanomi ..
    سلام به ما سر بزندی خوشحال میشیم پست جدیدمون با این عنوان
    بخشش
    mim h.m
    چقدر هم که همه شاکی بودن وای اگه واقعی باشه چرا اینقدر راحت سر ملتو شیره می مالند
    علی
    بله ، اوضاع خرابه ...
  • دوشنبه ۸ تیر ۹۴ ، ۲۲:۱۰
  • mim h.m
    پیغامتون راجع به چاپار رو به برادرم نشون دادم
    ولی متعصب ِ دیوانه همون چاپار رو هم ازم گرفت زد حذفش کرد اینه که من الان همون غار نشین سابقم
    خیلی بده که من واسه کمترین کارام نگاهم به دست این فنچه
    علی
    :|
  • دوشنبه ۸ تیر ۹۴ ، ۲۱:۵۶
  • mim h.m
    آره بیشتر اوقات با گوشیمم ولی تیکه هاشو بیشتر نکنین تصویرو عوض کنین البته یه پیشنهاده ها میبخشید
    علی
    باشه ، ولی نظم تیکه هاش رو عوض میکنم !
    آره ، خیلی وقته ، میخوام عوض کنم ، یعنی یکی دیگه هم قبل شما گفت ...!
  • دوشنبه ۸ تیر ۹۴ ، ۲۰:۱۲
  • خودم ...
    از یه لحاظ که فک میکنم خوب شد ولی...
    اره ناراحتی داره...اونم خیلییییییییییییییییی:(((((((((
    علی
    خوب شد :|
    ...
  • دوشنبه ۸ تیر ۹۴ ، ۰۴:۲۸
  • mim h.m
    یه کشف تازه ای که بابتش ذوق مرگم تصویر بالاست که تیکه تیکه اس بعد من بهش دست میزنم جمع میشه خیلی ذوق آوره
    علی
    :)))
    دست میزنید ، یعنی با گوشی یا تبلت میایید !
    احتمالا تکه هاش رو بیشتر کنم‌!
  • دوشنبه ۸ تیر ۹۴ ، ۰۴:۲۷
  • mahsa
    تو گوگل بزن pallett band
    آلبوم ""شهر من بخند"" فک کنم...vagabond رو دانلود کن قشنگه:-)
    علی
    عجب چیز باحالیه این آهنگ
    البته همه آلبومشو دانلود کردم ، ولی فقط سومیش قشنگ بود
    ممنونم ازت بابتش :)
  • دوشنبه ۸ تیر ۹۴ ، ۰۴:۴۹
  • mim h.m
    آمدیم نبودید رفتیم😯

    "
    علی
    خوش آمدید
    خوبه پیغام گذاشتین :)

  • يكشنبه ۷ تیر ۹۴ ، ۲۲:۲۷
  • khanomi ..
    چقدر زود دیر میشود

    سلام پست جدیدمونه سربزنید خوشحال میشیم
    علی
    اهوم

    سلام ، باشه 
  • يكشنبه ۷ تیر ۹۴ ، ۲۲:۲۶
  • خودم ...
    سلام.شوما آپ نکنیم ما میایم حرفمونو میزنیم :))
    منم بلاگفام پریده!!!نمیدونم باید ناراحت باشم یا نه...ولی وبه من...وبه دوسشداشتنیه من...آه آه آه..:))
    علی
    سلام
    نشان معرفت شماست :)
    ناراحت ؟ فقط ناراحت ؟ من نمیدونم اگه جای شما بودم چطوری کنار میومدم با این موضوع ... !
  • يكشنبه ۷ تیر ۹۴ ، ۲۲:۲۵
  • mahsa
    اهل موسیقی هستی عایا؟!
    علی
    کمی تا قسمتی !
    چطور ؟
  • يكشنبه ۷ تیر ۹۴ ، ۲۲:۲۴
  • بانو
    93 پس چی o_O
    خیلی نامردن اصن :'(
    من نمیبخشم :'( ینی چی اخه

    ... ، مخصوصا این روزا ، انقدر ذهن و فکرم خسته و رنجور ه که دیگه هیچ انرژی و مجالی برای فکر کردن یا ناراحتی برای اینجور چیزا رو ندارم ...
    فقط میشینم و براش یواش یواش غصه میخورم تا مثل خیلی چیزای دیگه بره ی توی کنج ذهنم و ساکت و خاک گرفته بمونه همونجا ...
    اگر فکر داشتم لحظه ای برای بیان اومدن و نوشتن تعلل نمیکردم

    ببخشید
    علی
    انگار داره آرشیو 93 رو هم برمیگردونه ، برای بعضی ها اومده فک کنم !
    :(

    چی بگم ... مطمئنن اتفاقی که برای بلاگفا افتاد ، چه ناشی از سوءمدیریت باشه چه چیز دیگه ، توی تاریخ وب درسی شد برای همگان !
    و بازخوردش هم ماندگار در ذهن کاربراش شد .
    ولی خب ، برای شما بهونه نمیشه ‌، منتظرتون هستم :)
  • شنبه ۶ تیر ۹۴ ، ۲۳:۵۹
  • mahsa
    واااااااااااااااااای ینی وبم کلا نابود شد رفت؟:'(
    علی
    یه خبرایی رسیده انگار داده آرشیو 93 رو هم داره یواش یواش بر میگردونه !

  • شنبه ۶ تیر ۹۴ ، ۲۳:۴۰
  • بانو
    سلام

    ب نظرتون چرا اطلاعات وبم جلو تر از اسفند 92 نمیاد ؟؟ :(
    علی
    سلام
    بلاگفا ، نسخه پک آپ سالانه رو بازگردانی کرده ! 
    همون کاری که از اول گفت میتونیم بکنیم ولی ارزش صبر داره که ...
    نوشته و کامنت های بعد از 92  نمیاد . کسایی هم که از 92 به بعد وبلاگ ساختن وبشون کلن بالا نمیاد !

    نمیدونم چطوری متاسف باشم برای بلاگفا ، دوستان و مطالب از دست رفته شون ، ...

  • شنبه ۶ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۸
  • II-ELV OMIN
    منم نگرفتم بابا کپی کردم دیدم نگرفتم ببینم بقیه میگیرن یا نه؟
    اینجاش که میگه
    ای خاک
    ای خاک
    رو دوست داشتم...
    آره جان کار ساختمانی طلاق وصیت ارث دیه ازدواج در همه زمینه ها هستیم خدمت دوستان...
    ما از مرام شما تعریفها شنیدیم برید تعریف مرام ما رو بکنید جان.
    علی
    ههه ،
    ...
    ایول ، همه کار میکنی پ ، مشکلی بود مزاحمت میشم حتما
    اختیار داری آقا ، مرام از خودته :)
  • شنبه ۶ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۵
  • II-ELV OMIN
    خوبه که آشنا شدیم جانم...
    علی
    :)
  • شنبه ۶ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۱
  • II-ELV OMIN
    طلسم با دسته داره جانم.
    آره دیگه اینجوریاست...
    الان دیگه منتظر پروانه وکالتمم...
    اون موقعها حسابداری میخوندم...
    علی
    غلط املایی های من شهره عام و خاصه !
    وکالت ، چقدر خوب !
    حقوقی هم کار میکنی ؟ ساختمون و این حرفا ؟
  • شنبه ۶ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۰
  • خودم ...
    نیازی به عذرخواهی نبود:)))
    علی
    :)
  • شنبه ۶ تیر ۹۴ ، ۰۱:۰۰
  • ترمه طلا
    چرا آپ نیمیشه اینجا؟ :))
    علی
    سرم یکم شلوغه ، معمولن دیر به دیر آپ میکنم !
    ولی تابستون برنامه دارم بیشتر پست بذارم .
  • شنبه ۶ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۸
  • II-ELV OMIN
    خوبه...از این زاویه به انتگرال ننگریسته بودم...
    4 ترم متوالی ابتدائا با اخذ نمره ی 25 صدم و در آخر با نمره ی 5 از این درس تصمیم به بوسیدن گواهی فارغ التحصیلی گرفتم...
    هم اینک بیکارم ولی با مشکلات زیـــــاد درگیر شدم حتی معلمخصوصی هم گرفتم برای درگیری بهتر...
    بله.
    بله...
    علی
    :)
    شما هم مثله خیلی های دیگه درگیرشی ! اصن یه جوری تلسم شده اس ، بری توش در نمیای !

    بله :)
  • شنبه ۶ تیر ۹۴ ، ۰۱:۰۰
  • Nasim dew
    میخوام لینکت کنم لینکم کن
    (عجب آدم زور گویی خخخخخخخخخ)
    علی
    بسی تشکر :)
    شمام لینک شدی .
  • جمعه ۵ تیر ۹۴ ، ۱۷:۰۶
  • خودم
    خاستم بگم ما بی معرفت نیستیم...دوروز داداشمون نباشه روز سوم دنبالش میگردیم:)))
    علی
    اصن معرفت چکه میکنه :)
    خیلی خیلی ممنونم ،
    معذرت میخوام برای دو روز نبودم
  • جمعه ۵ تیر ۹۴ ، ۱۷:۰۵
  • تو کا
    عاغا جان شما ک اینقد خوب قالب طراحی میکنی برو به بیان پیشنهاد همکاری بده بلکه قالبهای بیان یه ذره طرح و شکلشون عوض بشه, مثلا همین قسمت کامنتها :)
    علی
    متخصص های بیان کارشون حرف نداره . من جلوشون لنگ میندازم
    خب ، یکی از دلایلی که خودشون گفتن برای اینکه قالب های چندان متنوع نمیدن ، به خاطر اینه که وبلاگ زرد ایجاد نشه تو بیان .
    اینکه قالب نویسی بیان یکم سخت تر از سرویس های دیگه اس ، خودش کمک میکنه به این موضوع .
  • جمعه ۵ تیر ۹۴ ، ۱۶:۵۳
  • mahsa
    گاهی خدا
    آنقدر صدایت را دوست دارد
    که سکوت میکند
    تا تو بارها بگویی
    "خدای من... "
    mim h.m
    من تا حالا متوجه تصویر نبودم
    چه ترکیب رنگ زیبایی داره
    علی
    :)
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۱۹:۱۹
  • نیمه سیب سقراطی
    تا منظور شما از تحصیلات چی باشه ؟؟؟ همه دیگه یه لیسانس به درد نخور حالا از هر دانشگاهی دارن !! آیا همه ـشون درست و منطقی و باز فکر میکنند ؟؟
    البته که قبول دارم کنکاش با دانش ذهن آدم رو باز میکنه ولی به نظرم لازمه ولی کافی نیست ! برای اهدافی که شما گفتین به نظرم آدم باید چند بعدی باشه و همه ی اون ابعاد وجودش رشد پیدا کرده باشن ، اجتماعی باشه تا هم تجربه برخورد با آدمهای مختلف و با دیدگاه های متفاوت رو داشته باشه هم خودش در این راه پیشرفت کرده باشه و تیزی های شخصیتیش گرفته شده باشه ، اهل مطالعه بودن حتماً راه و روش درست فکر کردن رو یاد میده . البته به نظرم این چیزا زن و مرد نداره !هر کدوم دوست دارن درک بشن و یک همراه مناسب کنارشون باشه :)
    + در مورد شغل خانم ها که توی کامنت ها خوندم ، تصور کنید یه پسری رو که درسش تموم شده سربازیشو رفته ، یکی دو ساله که سر کار میره ،تازه اگه خیلی زرنگ باشه و عاقلانه مراسم عروسی گرفته باشن که بعدش مقروض نباشن و پول پیش خونه رو یه جوری داده باشن ( یه شرایط به نسبت ایده آل ) ، مگه یه نیروی صفر چقدر حقوق میگیره که قراره خدا تومنشو بده اجاره خونه ؟! واقعا چرخ زندگی نمی چرخه ! منه خانم خیلی هم خوبه بشینم خونه خانووومی کنم و بگم اصن چشش کور دندش نر وظیفشه خرجمو بده ، غیر اینه ؟! ولی نمیشه ... یه زندگی معمولی رو به پایین هم با یه حقوق تازه کار نمی چرخه ...
    + چقدر حرف زدم [خجالت]
    علی
    حق با شماست . همه هم اینطوری نیستن
    دقیقا ، شرط لازمه ولی کافی میتونه نباشه .
    + اهل مطالعه بودن رو از کجا میشه فهمید ؟
    من فقط از جنبه خودم نگاه کردم ، قطعن در مورد من هم به طرز مشابه این بحث ها مطرح میشه .

    + اوه ! سربازی ، فرار کنیم چی میشه آیا ؟
    قبول . سال های اول زندگی کار کردن هردو اجباری میشه . اما نباید خانم خونه خودش رو خسته کنه ، طوری که چیزی از زندگیشون که قراره عاشقونه باشه متوجه نشن . منظروم کار سبک ، یا زمان کم در روزه

    + خواهش میکنم :) ، ممنونم از بیان نظرتون .
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۱۹:۳۴
  • mahsa
    الان بلاگفا کاملن درسته؟!
    علی
    نوشته فعلن در حال برگردوندنه ! کامل نشده هنوز فک کنم
    الان آخرین نظر ثبت شده ات برای چه زمانیه ؟
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۱۹:۱۸
  • خودم ...
    بهتون پیشنهاد میکنم همسرتونو همکارتون کنین تا اینکه با همکارتون ازدواج کنین...این برای مصلحت شوما بهتر است!!!(مهم مفهوم بود که مطمئنم گرفتین)
    علی
    بستگی داره البته !
    تو این زمونه سن مزدوج شدن داره میره بالا ، کم اتفاق میفته همچین چیزی! معمولا خانومه خودش کار و باری واسه خودش درست کرده !

    اما لایک بازم :)
    ممنونم
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۱۵:۰۲
  • خودم ...
    من نظراتو خوندمو اینو میگما!!!اکسکیوزمی اگه زیاد ح میزنم:))
    همکار بودن اصلاااااااا خوب نیس.چون زنو مرد همش درطول روز همو میبینن و از نظر کاری صب تا شب باهمن اون وقت دلتنگیی و یه سری احساسات یواش یواش کمرنگ میشه.دیگه منتظر بوده زن برا اومدن شوهرش به خونه معنی ای پیدا نمیکنه.حالا بماند که مشکلاتی که برا بچه هاپیش میاد و...
    اینو گفتم چون به شدت ارامش برام مهمه.چه ارامش همسرم چه خودم.و بچه وزندگیه مشترک.
    علی
    نه ، خواهش میکنم ، بفرمایین :)
    آها ، نکته خوبی رو گفتین که داشت از قلم میفتاد !
    گاهی وقتی نزدیک بودن ها زیاد بشه ، عشقها تکراری میشه! یه جورایی همین دوری باعث وجود عشق ! تا وقتی نبود یه چیزی احساس نشه ، ارزش وجودش هم احساس نمیشه .
    خب اما اگه قراره به این نتیجه برسیم که خانم هم بهتره یکم ، فقط یکم کار بکنه ، به نظرم بهتره پیش هم باشن ، چون به شخصه یه جوری ای میشم وقتی خانمم بره جای دیگه کار کنه !

    + لایک
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۸
  • خودم ...
    محض اطلاع و دلسوزیدگیه شوما!!!بنده 18 شدم:)))
    علی
    شاگرد زرنگین پس شما :)
    اصلن هم نسوخت ! خخخخ
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۲
  • اقای روانی
    این غزل رو خیلی دوس دارم ...
    من مخالفت خود را باشما اعلام می کنم در حد نیاز و ضرورت ...
    علی
    :)
    مخالفت شما ثبت شد . خب دلیل مخالفتتون رو میگین ؟ چی درحد ضروت و نیاز ؟ نیاز چی ؟
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۰
  • mim h.m
    خداییش نمیخوام به کسی توهین کنم مخصوصا به هم جنسای خودم ولی چندتا خانومن که وقتی کار میکنن حقوقشون رو در اختیار همسرشون میذارن نه که نباشن ولی کم اند ضمن اینکه یه جور تفکر فمینیستی هم دارند وتساوی حقوق زن ومرد رو توی همین کار کردن میبینند
    اینه که راضی میشن فروشنده ی بوتیک باشن وهمسر خوب توی خونه نه
    دوتاشون پا به پای هم کار میکنن شب جواب سلام همو نمیدن خو آخه این چه زندگی شد؟تازه این برای کسایی که شیت کاریشون یکسانه اونایی که شیفت متفاوت دارند که بعد یه مدت که همو میبینن میگن عه چه بزرگ شدی تو
    قدر دان بودن زحمت هم فکر کنم ذاتی باشه فرقی نمیکنه همسر یا هر کس دیگه ای همین که آدما بدونن طلبکار نباشن کافیه
    قدر دانی همسرهم میتونه زبانی وهم رفتاری باشه
    علی
    کسی زحمت میکشه ، چیزی که به دست میاره برای خودشه نه کس دیگه . خودش تصمیم میگیره باهاش چیکار بکنه .
    آره ، بد تفکری شده این تساوی !
    ههه ، آره میشناسم کسایی که صبح با هم میرن سرکار ، بچه رو هم میزارن مهد ، شب میان خونه خسته و کوفته فقط میخوابن ! بیچاره بچه ...
    آره ، درسته . اما درک متقابل چیزیه که به همین راحتیا نیس ، یه چیز ذاتی نیس. آدم وقتی تو شرایطش باشه درک میکنه ...
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۱۳:۵۰
  • mim h.m
    ولی به نظرم زیاد جالب نیست خانم وآقا همکار باشند مرز باریکی بین مسائل عاطفی و کاری هست که شاید با همکار بودن از بین بره ومسائل کاری هم قاطیش بشه
    این دوطرف پزشک بودن هم نسیم جان اصلا خوب نیست اصلا فوق العاده رویاییه ولی وقتی توی بطن زندگیشون میری میبینی که چقدر خالی و پوچن چقدر محتاج همدیگه ان هعی جیگرم کباب شد
    ببخشید من بی ادبی کردما
    علی
    خب آره ، پای به پای هم کار کردن هم زیاد جالب نیس .
    فقط همین کمی کار کردن باعث میشه بهتر درک کنن همدیگه رو ! اینکه کار کردن و پول درآوردن خیلی آسون هم نیس . خستگی ای که به تن آدم میزاره فقط آغوش همسرش میتونه رفعش کنه ، این درک رو باید داشته باشن برای یه زندگی شیرین .

    نه ، اصلن . خواهش میکنم ، بحث آزاده :)
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۱۲:۰۸
  • Nasim dew
    اره منم به شدت با تحصیلات عالی خانوم موافقم
    ولی من خودم جزءاون دسته از افرادم که دوس ندارم زیاد با آقایون سرو کله بزنم یعنی یه جوریه
    چه جوری بگم !!
    بهم احساس خفگی دست میده
    ولی خودم به شدت به پزشکی علاقه دارم و دوس دارم همسرم هم توی همین رشته باشه که موقعیت و شرایط هم دیگه رو بهتر درک کنیم با کار کردن هم موافقم به شرطی که بیخ شوهرمون باشیم ولی بعد بچه دوس دارم تمام انرژی مو بزارم واسه تربیت صحیحش و وقت بیشتری رو باهاش باشم

    علی
    :) خانوما ، خودشون که باید موافق باشن
    اوهوم ، طرز برخورد برخی آقایون اصلا مناسب نیس
    کاملا موافقم با نظرتون . اینکه خانم خونه همراه با همسرش کارکنه تا شرایط همدیگر رو بهتر درک کنن :) ایول
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۱۱:۴۷
  • khanomi ..
    البته همینطوره ...یه مادر تحصیل کرده که خونه داره بهتر از مادر بیسواد خونه داره تحصیلات دید ادم و به جامعه باز میکنه..از اولم قرار نیست همسرتون تحسیلاتش شبیه شما باشه تحصیلات میشه بعد ازدواجم یکسان کرد به هر حال بابت نظرتون ممنون
    راجع به اون پیشنهادتون من زیاد سر در نمیارم کار اقامه بهش میگم حتما:)بازم به ما سر بزنید خوشحال میشیم
    علی
    اهوم ، آره موافقم . حالا نیازی نیس یکسان باشه ، فقط تحصیلات داشته باشه
    حتما درستش کنید .
    حتمن :)
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۱۱:۴۲
  • مترسک ‌‌
    حالا کجاشو دیدی؟ :D
    علی
    :)
    ایول داری
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۱۱:۳۴
  • ترمه طلا
    به جان خودم اگه من تخریب کنم :)) من موخلص اهالیِ اهل شعرم هستم الی الخصوص غزل نو :)
    علی
    بزرگوارین شما
    منم مثه شوما زیاد اهل شعر و ادبیات نیستم ، فقط مخلص اهالیشم :)
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۰۲:۳۱
  • mim h.m
    چرا مسوول خوبی میشید
    من این حرفو به دونفر دیگم گفتم ظرف مدت 3 سال یکیشون مدیر تدارکات سپاه شد واون یکی مدیر اداره ی اوقاف صرفا جهت اطلاع
    علی
    چندیست که این فکر به ذهنم خطور کرده که در کارشناسی ارشد ام بی ای انتخاب کنم ! نمیدانم ...
    ممنونم از این همه اعتماد به نفسی که تزریق کردین :)

  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۰۲:۳۰
  • خودم
    چرا خرد خرد یادم میاد حرفام!!!!
    البته تحصیلات خیلییییییییییییییییییی لازمه ها!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!به اضافه درک عالیییییییییییییییییییه همسر:)))
    علی
    :)
    بعله ، تحصیلات شرط لازمه اما کافی نیس .
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۰۱:۴۳
  • خودم
    بنظره منم ادم باید فقط مادروهمسر نمونه باشه.شوهرشم اجازه نده بره سره کار(خب اگه اجازه بده ادم روش نمیشه مجبوری میره.حداقل اینطوری میگه آقامون نذاشت:)))) )
    علی
    اهوم . بله اصن نمیدونم اینایی که خانوماشون میرن سرکار ، چطوری دلشون میاد !؟ من که هرجوری حساب میکنم دلم اجازه نمیده !
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۰۱:۴۳
  • خودم
    از ما غلط املایی میگیری دیگه اره؟؟باوشه:)))
    مرسی از حماییت آق قا...
    علی
    ببخشین، خودم ته غلطم ، نیس که همه از من غلط املایی میگرن ، یه دفه گفتم من از بقیه غلط بگیرم ، پسفردا عقده ای نشم !
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۰۱:۴۰
  • تو کا
    چه قالب اینجا باحاله ,کار خودته?
    علی
    بله ، کار خودمه :)
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۰۱:۳۶
  • ترمه طلا
    این پ ن جاش بود اون اول باشه :))) چقد من سعی کردم بفهمم فاز نویسنده دقیقا چیه :))
    علی
    بله . 
    از راه نرسیده تخریب میکنین چرا ؟
    شوخی میکنم ، خوددرگیری دارم ، فازم نمیدونم چیه دقیقن !
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۰۱:۳۸
  • mim h.m
    آقای همساده میفرمایند اصلا له له داغون داغونم
    نقل به مضمون
    شما مسوول بلند پایه ی خوبی میشیدبه موقع تشویق میکنید
    به موقع محکوم میکنید البته هنوز تکذیبتون رو ندیدم من عصبانی ام قسمت جغدی مغزم فعال شده شما چرا نمیخوابید ؟؟؟ صدالبته به من چه 😞😒
    علی
    :)
    ای بابا ، من مسئولیت قبول نمیکنم ، الکی مثلن خیلی آدم مهمی ام !

    بنده در ماه رمضان جغد میشوم کلن ! یعنی شبا بیدارم ، روزها خواب !
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۰۱:۳۴
  • mim h.m
    من تنها کلاسایی رو که غیبت نکردم انشا وادبیات بوده هعی انشای 20 نفرو مینوشتم
    علی
    فک کنم منم جزو اون بیست نفر بودم :)
    اخه انشامو میدام بقیه بنویسن 
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۰۰:۳۵
  • مترسک ‌‌
    این‌که خانوم، آقا رو درک کنه نعمتیه که فقط با سلامتی قابلیت همسانی داره و لذتی که درش نهفته است در هیچی هیچی هیچی نیست؛ چون به مدت تقریباً 4-5 ماه این شرایط رو تجربه کردم به خوبی می‌دونم چه حس نابی داره؛ حسی به نابی شکوفه‌های یاس... ^_^
    علی
    واووو ، بهت نمیخوره انقد احساسی باشی داداشم !
    اصن بردی فضا منو ...
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۰۰:۲۹
  • mim h.m
    از دم صبح ازل تا آخر شام ابد دوستی ومهر بر یک عهد ویک میثاق بود
    درشب قدر ار صبوحی کرده ام عیبم مکن سرخوش آمد یارو جامی برکنار طاق بود
    این دو بیت اوجه غزله برام خیلی دوستشون دارم
    علی
    با تشکر از معرف :)
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۰۰:۲۹
  • mim h.m
    خوابم نبرد اولین نظر مال منه
    منم با شما هم عقیده ام ولی حیف نیس که بچه ی یک خانم دکتر سهمش از مادرش روزی یک ساعت باشه یا همسر یک خانم مهندس نصیبش از زندگی فقط خستگی زنش باشه
    انشای پنجم دبستان میخواهید چکاره شوید؟؟؟
    میم ه جلوی کلاس روبروی تخته سیاه
    بعد ازبه نام خدا و غیره و ذلک من میخواهم درآینده یک مادر فداکاربشوم بعد اگر نشد یک همسر نمونه باشم (انفجار خانم معلم از حنده)اگر همه ی اینها نشد میشوم مدیر مهد کودک
    همین الان هم تصمیم گرفته ام هر مدرکی بگیرم قاب کنم بگذارم لب طاقچه وفقط با اجتماع همسو باشم
    علی
    :)
    خب نظرم روی تحصیله نه کار! اتفاقا مخالف کار خانم آدم هستم !

    بچه که بودم ، همیشه زنگ های انشاء رو میپیچوندم ! اصن عذابی بود برام زنگ های انشاء !
    لایک :)
  • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴ ، ۰۰:۲۸
  • Copyright (©) 2012-2015
    All Rights Reserved.
    کپی رایت (©) ۱۳۹۰-۱۳۹۴
    تمامی حقوق محفوظ است
    قالب شماره 13
    نسخه 1.0
    طراحی و اجرا در مرداد 95
    کدنویسی تنها با html و css
    کپی نکنید ، درخواست کنید کد خدمتتان تقدیم می شود !