۶۶ : خیلی خوب :)
۶۶ : خیلی خوب :)
۶۶ : خیلی خوب :)
۶۶ : خیلی خوب :)

 

سلام

 

اتفاقات خوب همیشه داره واسه همه ما میفته ، چشم میخواد که ببینه ، فکر میخواد که جذبش کنه ، اراده میخواد که ادامه اش بده .

خیلی اوقات از روی ندوستن پشت پا میزنیم به خیلی از اتفاقات خوب . دونستنِ منتهی شدنِ یه اتفاق ، به یه نتیجه خوب کار سختیه، مهارت میخواد ، تمرین میخواد ...

بیایید دایره زندگیمون رو گسترش بدیم ، اتفاقای خوب رو از دست روزگار بقاپیم :)

 

۶۴ : تولدت مبارک ، خورشید
۶۴ : تولدت مبارک ، خورشید
۶۴ : تولدت مبارک ، خورشید
۶۴ : تولدت مبارک ، خورشید

 

من ایران را دوست دارم ، نه فقط به خاطر مردمش ، اینبار برای رسم های زیبایش . آخرین شب پاییز ، طولانی ترین شب سال ، ما جشن میگیریم برای فرداهایی که روز بلند و بلندتر می شود ، برای فرداهایی که خورشید دوباره متولد می شود ، برای فردایی که سلطنت خورشید آغاز می شود .

 

سلام

یلداتون مبارک :)

۶۳ : کرامات دانشجویی
۶۳ : کرامات دانشجویی
۶۳ : کرامات دانشجویی
۶۳ : کرامات دانشجویی

روز دانشجو رو به همه کسایی که دانشجو ان ، میخوان دانشجو بشن ، یا حتی مثه من اسمن دانشجو ان اما دانشجو نیستن ، کسایی که دانشجوها رو دوس دارن ، کسایی که میخوان پسفردا بکوبن تو سرشون که کی بهت مدرک داده ، تبریک میگم .

۶۰ : یه هویی
۶۰ : یه هویی
۶۰ : یه هویی
۶۰ : یه هویی

سلام

 

نمیدونم تا حالا به آدمای نفهمم برخورد کردین یا نه ؟ اونا که یه مسئولیتی هم دارن، از اونا که یه هویی شدن مدیر مثلن ! تجربه که ندارن هیچ ، حداقل نمیان از چندتا آدم که یه چیزی حالیشونه به عنوان مشاور استفاده کنن ! باهاشون که در مورد یه موضوع تخصصی حرف میزنی ، مشخصه که قدر بز هم حالیشون نیس! با یه لبخندی که مثلن بگن خیلی حالیشونه !

 

به عنوان نمونه مشکل نیمه کاره رها شدن پروژه های دانشگاه ، رفتیم ببینیم علتش چیه ، یه سری توضیحاتی سرپرست طرح های عمرانی ، جناب دکتر دادن که  برمیشگت به مشکلات کسری بودجه دولت و مشکلات داخلی وزارت خونه ! تا اینجا بر فرض این ها رو قبول کنیم . مسئولین محترم نفهم به خاطر کمبود بودجه شون میفتن دنبال کسایی که با قیمت ارزونتر کارو تموم میکنن ! این کار تو کار عمرانی بدترین اشتباه س ، حداقل یه نفر یکم تجربه داشته باشه حالیش میشه که لزوما ارزونترین بهترین و بهینه ترین نیست !

 

به عنوان مثال پروژه احداث استخر دانشگاه . خب طبق معمول رفتن سراغ ارزون ترین مشاور ها برای طراحی استخر . مشاور محترم هم برای اینکه خودش رو راحت کنه برای طراحی سوله فقط قابی که بیشترین باربرری رو داشت محاسبه میکنه ، و برای بقیه قاب ها همین طرح بدست اومده رو میزنه . برفرض مشاور برای این طرحش 5 تومن گرفته باشه ، اگر یه مشاور بهتر می آوردن با مبلغ دو یا سه برابر ، در عوض سوله رو بهینه طراحی میکرد که با یه حساب سرانگشتی 150 میلیون تومان صرفه جویی میشد! این جزییتات رو مدیر نفهم متوجه نیس ، به خیال خودش اومده خداپسندانه بیت المال رو هزینه کرده ...

و ... و ... و ...

 

خلاصه یه سری آدمای نفهمم شدن مدیر ( البته بعضی جاها ) که دارن منابع و استعداد ها رو حروم میکنن . ماهم فعلن چاره ای نداریم جز حرص خوردن !


پی نوشت : منم یکهویی شب موقع خواب یه طرح برای قالب به ذهنم رسید ، صبحش رو فوتوشاپ چکش کاریش کردم ، سریع کدش رو نوشتم ، و شد اینی که الان میبینید ! نظرتون چیه ؟

مثلن ، اون منوی بالا جالب نیس به نظرم ، اگه نظر شمام همینه چیکارش کنم ؟

۵۶ : شعر زندگی ام بی قافیه است
۵۶ : شعر زندگی ام بی قافیه است
۵۶ : شعر زندگی ام بی قافیه است
۵۶ : شعر زندگی ام بی قافیه است

دنبال چی میگردم ؟

سوالی که خیلی وقته ذهنم رو مشغول کرده.

وقتی تنها میشم ، یا بحث پیش میاد ، میگم اگه برگردم به 3 سال پیش ، انتخاب رشته متفاوتی برای کنکور کارشناسی داشتم .

و حتی عقب تر ، اگه برگردم به 6 سال پیش ، حتما رشته تجربی رو انتخاب میکردم . گاهی حسرتش رو میخوردم .

جدای از نظام آموزشی کشور ، که در شرایط حال چاره ای جز ورود بهش نیست ، من چیکار باید بکنم ؟

اوقات فراغتی که با بی حالی ، احیانا کدنویسی های بی هدف ، بازی ، پیگیری و نصب رام های مختلف گوشی ، آپدیت بودن ، مورد استعمار فیلم ها و سریال ها قرار گرفتن ...

شاید فکر نکردن به موضوع و اجازه کذر زمان با هرآنچه که روزگار پیش می دهد ، راه حل راحتی باشه .

پس از کلنجار رفتن ... چیزی که بهش رسیدم اینه که هرکاری که میکنم ، و هرجا که هستم ، باید باعث تغییری توی دنیای هستی باشم .

چیزهای معمولی که صرفا تکرار پروسه ی گذشته اس رو نمیپذیرم . کارهایی که درستی یا نادرستی اش دیکته ی فردی مثله ماست ... .

و در نهایت بعد از 21 سال میتونم بگم ، شعر زندگی ام بی قافیه است !

 

+ با سه روز تاخیر ، بیست و یک سالگی ام مبارک .

 

 

" ارزش مرد به اندازه همت اوست و صدق او به مقدار جوانمردى اش و دلیرى او به میزان ننگى که از بدنامى دارد و پارسایى او به مقدار غیرتى که آرد." 

50 : یک قطره
50 : یک قطره
50 : یک قطره
50 : یک قطره

اول بگم : نپرس چرا نبودم و کجا بودم ؟ چون مطمئنم دوس نداری که بــِشنُفوی !

خب ؛

میان هرج و مرج های دنیا ، میان سیاهی دود کارخانه ها ؛

میان بی اعتمادی آدم ها ، میان کثیفی رابطه ها ؛

میان دغدغه های بی پایان فردا ، میان تلخی اندیشه ها ؛

گمان مَبر که دنیا همین محدوده کوچیک زیر چشمان است ؛

سر را بالا بگیر

پرتو نوری که به راحتی از لابه لای انبوه برگ ها میدرخشد

به خوبی روشن میکند سِن نمایش را !

همین .

امضا:علی

Autumn

 نوبتی هم که باشه ، بعد از شروع سخت عذرخواهی از دوستان واقعی ، که بعداز کلی فکر که چطور مکالمه ات رو واسه لاپوشونی بدقولی یا غیبتت بهش توضیح بدی ، نوبت به آغاز معذرت خواهی مجازی میرسه ! از تک تک عزیزان در خطه مجازی ! دونه دونه به دوستانی که اعتراض کردن و مهم بودم براشون سر میزنم ، باشد که مورد رحمت قرار گیرم !

نمیدونم حواسپرتیه ، فراموشیه یا هر کوفت دیگه ! آخر کلاس ، گوشیم رو که زدم به شارژ بر میدارم ، اما شارژ رو رها میکنم و میام ! هندزفریم تو خیابون میفته و نمیفهمم ! کیفم سوار موتور دوستان از دستم رها میشه و من باز متوجه نمیشم ! اگه طرف پیام نده ، کاری که بهش قول دادم رو یادم میره ... ! و اشتباهات مفتضح محاسباتی سرکار ... !

در ضمن این بغل دستمم امتحانات دانشگاه ریخته کف زمین !

۹
Copyright (©) 2012-2015
All Rights Reserved.
کپی رایت (©) ۱۳۹۰-۱۳۹۴
تمامی حقوق محفوظ است
قالب شماره 13
نسخه 1.0
طراحی و اجرا در مرداد 95
کدنویسی تنها با html و css
کپی نکنید ، درخواست کنید کد خدمتتان تقدیم می شود !