
عید غدیر رو به همه شیعیان تبریک میگم
فردا روز بزرگیه ؛ از اون روزایی که شیعه هویتش رو نشون میده . از اون روزایه که باعث افتخار جامعه شیعیان میشه . شاید با این دوتا جمله قبل خیلی تند رفته باشم ؛ اما میدونم بعضیا - چه الان و چه تو تاریخ - به جامعه مسلمون ها و علی الخصوص شیعه ؛ ضربات زیادی وارد کردن .
یکم جهان رو نگاه کنیم ! چه اتفاقی داره تو جهان میفته ؟! طرف به قصد قربت الی الله ی عده بچه مسلمونو میکشه ! حقوق بشر هم - اگه بهشون کمک نکنه - فقط نگاه میکنه ! واقعا این اوضاع به کجا میخواد برسه ؟! از اونطرف تو مصر ی غوغاس که رئیس جمهورشون تو زرد از آب در اومد . از اونطرف تو بحرین ؛ سوریه ؛ میانمار و ... و... و ...
با این اوضاع جهانی ؛ وضع داخل هم واقعا تاسف باره ؛ ی عده خدا نشناس ریختن به جون این نظام !
بحث سیاسی شد . نمیخواستم اینطور بنویسم ؛ حرفم ی چیز دیگه بود .
اینو میخواستم بگم که گاهی اوقات دید آدما - اینکه از چه زاویه ای به مسائل نگاه کنن - میتونه خیلی از مشکلات رو حل کنه . یکی از شاعرین معروف افغانی مقیم ایران تو خیابون تصادف کرده بود . مقصر طرف ایرانیه بود . مردم جمع شده بودن و میگفتن که مقصر این افغانیه ... . کلی بد و بیراه به بنده خدا گفتن ؛ اصلا هم نمیشناختنش که کی هس ؛ فقط از روی تعصب ! تو اون گیر و دار ی نفر رد شد و گفت یکم جهانی نگاه کنید !
حالا بیا تو سطح بالاتر ! اگه آدم تو زندگیش جهانی ، بین الملی ؛ بلکه فرازمانی و مکانی به مسائل نگاه کنه ؛ خیلی از مشکلاتش و مشکلات جامعه حل میشه . به امید اون روز ... .
بحث تو این زمینه زیاده ؛ وقت کنم قشنگ مینویسم .
التماس دعا دارم
یا حق
ای به جز خیرالبشر نگرفته پیشی بر تو کس
پیـشکــاران بـساط قرب را افـــکـنـده پـــس
فتنه را لشگر شکن سرفتنه را تارک شکافت
ظـلـم را بـنیاد کـــــن مــــظـلـوم را فــــریاد رس
چرخ را بر آستانت پاسبانی التماس
عــــرش را در بــارگاهت پــاسبانی مـلتمس
گر کند کهتر نوازی شاهباز لطف تو
بـــــــال عنقا را ز عزت سایبان سازد مـگس
ور کند از مهتران عزت ستانی قهر تو
سدره در چشم الوالابصار خوار آید چو خـس
همتت لعل و زمرد در کنار سائلان
آن چنان ریزد که پیش سائلان مشت عدس
خادمان صد گنج میبخشند اگر از مخزنت
خـازنان ز انـدیشه جـودت نـــمـیگویند بـس
آسمان از کهکشان وهاله بهر کلب تو
پیشکش آورده زرین طـوق بـا سیمین مـرس
روز کین از پردلی گردان نصرت جوی شد
مـرغ روح از شـوق جـانبـازی نـگنـجد در قفـس
بار هستی بر شتر بندد عماریدار تو
دل تــپد در کــالـبـد روئــینتـنـان را چون جـرس
از هجوم فتنه برخیزد غبار انقلاب
راه بـــر گشتن ز پیشت گـــم کـند پــیک نـفس
از سپاه خود مظفروار فردآئی برون
وز مـــلایـک لــشگر فـتح و ظـفر از پیـش و پـس
حملهآور چون شوی بر لشگر اعدا شود
حــامــلان عــرش را نــظــارهی حــربت هـــــوس
بر سر گردنکشان چون دست و تیغ آری فرو
وز زبــــردستی رسد ضــربت ز فــارس بـرفــرس
لافتی الا علی گویند اهل روزگار
ســــــاکـنان آسـمــــان لــــــاسیـف الاذوالــــفقار
![]() |
![]() |
پی نوشت :
1- حالم چندان خوش نیست ؛ یکی داره عذابم میده .
2- بازم همون مشکل همیشگی ؛ فقط به گفته های مامان و بابا لبخند میزنم !
ای وای نمره کجایی؟!بیا که استرس مرا کشت
سلام
هی ؛ بد نیستم ؛ شکر
خدا رو شکر
تفکر؟؟؟تفکر؟؟؟فکر هم میکنی؟؟؟؟؟؟واقعن آورین
آره ... .
بعله چرا که نه !
[تفکر]
اون که مسلمه!
بعله ... .
چیزی که نمیشه گفت !
جانم ؟!
چشم
خب اشکال نداره...می بخشمت ولی تکرار نشه ها
هآن؟! ممممم ... . نه اصلن
باوشه
دیشب زیر کامنتم ج نداده بودی
ماشاءالله ! فک کنم خدا رو رو از ما گرفت داد به شوما !
آخه دیشب با گوشی بودم حس تایپ نبود !
چی رو جواب ندادم ؟!
ولی من خعلی دیدم و شنیدمخعلی مرسی+
بابا چارچوب موازین وبت تو حلقممن که چیزی نگفتم!فقط گفتم 6 تا بچه یتیم دارم! اگه من بمیرم،کی نون و آب اینا رو بده؟؟؟
باوشه؟؟؟فکر نمیکردم اینقد تاثیر گذار باشمبه جون همون 6 تا بچم:دی همه رفیقای نتی ای که دارم از تیکه کلامای من استفاده میکنن
امیدوارم ی روزی همه اینا درست بشه
دیگه مثلا چی میخواستی بگی ؟! هان ؟! تعارف نکنیا ! راحت باش ؛ خونه خودته ...
خوف یک دفع خوابتون برای نوشتن نیست...نمی دونم..
____________________________
در کل در زمان حال در جهان خاکی کافیه طرف مقابلمون یک حرکت بکنه تا همه در موردش قضاوت بکنند..(نه همه! بیشتر آدم ها)..
همین دیجه...همین که طرف مقابل توی ذهنمون نقش بسته دیجه حاضر نیستیم تغییرش بدیم ...به نظر من در کل قضاوت نکنیم بهتله...دولوسته که میجم قضاوت خوب بکنیم چون سخته به آدم هایی که هر روز قضاوت می کنند بگیم قضاوت نکنید...
راشتی گفتید در مورد کسی که تا به حال ندیدم قضاوت می کنیم..چطور ممکنه؟!
آره , خب . با این توجیه میشه از قبرستون استفاده کرد !
امکان نداره که قضاوت نکرد !
آره , درسته. چرا ممکن نیست
فعلنده قراره یک دوفتام بهم یاد بده..امیدوارم بتونم بسازم..
______________
من خواب می بینم...ولی فقط یکبار خوابم را نوشتم...چون احساس کردم باید خط خطی بشه...اگه بعد خوابم ننوشته بودم دیجه یادم نمی اومد...ولی چون نوشتم حتی تصویر هایی هم که از جلوی ذهنم گذشت تقریبا یادمه...
قبرستان جایی است برای تجزیه ! برای دور ریختن ... ی جورایی موافقم
خوبه ؛ موفق باشین
من همون لحظه که بیدار میشم از یادم میره ؛ فقط یکسری توصیر نامفهموم بادم میمونه ! فقط من اینطوریم
خعلی هم اشکال و مشکل داره آقای علی آقا
اگه جواب منو بدی،منم جوابتو میدم
خعلی باحاله ماجرای سیاه و کبود شدن دلم از زندگی
هآآآن ؟!
در چهارچوب موازین وبلاگ دعوا کنین !
جدی ؟! خب باوشه ... .
شما متهمی...میخای وکیلم شی؟!
همین پست ثبت کرده بودی؟! من چیزی پیدا نمیکنم !!!
آره ؛ خب مگه چه اشکالی داره !
شوما هم متهمی ...
ممنون از پیشنهادتون ولی قراره خودم بسازمش..
ذهن آدمی به اندازه ای بزرگ هست که بتواند نظاره گر تمامی اراک و افکار باشد ! اما گاهی تغییر لازم است ... .
خواهش میکنم . به هر حال اگر دوست داشتید منم میتونم براتون بسازمش ... .
-راستی اون دفعه پستت رو نخوندم عیدت پساپس مبارک!
صب کن صب کن ... اینجا چه خبره ؟! هان ؟!
با همدیگه دست بیکی میکنین ؟! آره ؟!
ممنونم داداش ...
من فقط در حضور وکیلم صحبت میکنمیه وکیل لُدفن...با نوشابه مشکی
دو راه بیشتر نداری:یا جواب منو میدی...یا جوابمو میدی
lمطمعنی ؟! آها ... ی بار و تا نظر عین هم گذاشتی یکیش رو پاک کردم ولی خب عینهو هم بود !
من وکالت شما رو قبول میکنم ؛ بفرمایین ... پذیرایی آخر مراسمه ...
باشه ... .
جوابمو ندادیا...کی عذابت میده و مشکل همیشگیت چیه؟زود تند سریع ج بده!وگرنه میزنم اینجا رو با خودم و خودتو و مصطفی(!)و تمامی کاربران وبتو میترکونم
اوناها ... اون بالا ... ! قشنگ نیگاه کن
جآآآن ؟! چرا تهدید ؟! راه های مسالمت آمیز هم هس ... بیا مذاکره کنیم
شخصیه خب مشکلش
هرچند تموم شد ولی عید شما هم مبارک :)
مرسی ازت بابت همه چی بازم
راستی هر وقت فرصت کردی آروم آروم کم کم اون دوتا رو هم ردیف کن:)
سلام
خوبم ؛ شما خوبین ؟!
ممنونم
چشم ؛ حتما
منظورم این بود که جای بعضی حرفها رو به خاطر راز بودنشون باید سه نقطه گذاشت تا بقیه نفهمن.
من گفتم دنیا پر شده از تظاهر نگفتم که بده.
با تظاهر کردن هیچ کس اون من واقعیه تو رو نمیبینه. واسه دیگران لازمه، البته نه همیشه.
نشون دادن به خودت ؟! جالبه ؟! گاهی اوقات خودمون هم باید به خودمون گوشزد کنیم ! یا نه ؛ خودمون نیاز به یدن خودمون داریم !!!
آره ؛ با این یکی موافقم
لازمه که کسی من واقعی رو نبینه ؟!
الان آخر شبه خیلی حوصله نداشتم متنتو بخونم ایشالله دفعه بعد! فقط اومدم از حضورت تشکر کنم و بگم بازم بیا!
منم میام!
فقط مهسا راس میگه ها جوابشو بده خوب!
سلام
ممنونم
جآآآن؟! چرا همه به اون ته گیر دادن ؟!
1.کی عذابت میده؟
2.مشکل همیشگیت چیه؟
3.سوال دیگه ای ندارم
سلام
کل متن رو ول کردی چسبیدی به اون پاورقی تهش !!!
گاهی وقتا استفاده از یه کلمه ای که برای دیگران غیر آشناس نشونه ی اوج اون اتفاقه. تفاوت خسته شدم با به ستوه اومدن اینه.
گاهی حرفات اونقدر برای خودت رازه که ترجیح میدی ... بذاری.
آره ، موافقم !
ولی ... موافقم ، ولی حتما لازمه که اوج یک اتفاق نشون داده بشه ؟!
جالبه ؛ خودتون هم نمیدونید جای ... چی باید بذارید
عید شمااااااااااااااااااهم مبااااااااااااااااااررررررررررررررررررررررررررررک
آنگاه که تقدیر نیست و از تدبیر هم کاری ساخته نیست خواستن اگر با تمام وجود تجلی کند پاسخ خویش را خواهی گرفت
پس خواستن آدمها خیلی می تونه سرنوشت ساز باشه بعضی وقتا واقعا خود آدما خودشون رو به ......
بقول شما بی خیالش
+آهنگ وبتونم قشنگه
آره ؛ پست 5 در مورد اراده نوشتم !
خودشون رو به چی ؟!
ممنونم
درسته ؛
بعضی کاش ها هم دست آدما نیستن !
نوشته بودی داداش. گفتم چرا داداش؟؟؟؟؟
بیت آخرش محشر بود، واقعا از شعر لذت بردم.
نوشتی فقط به گفته مامان و بابا لبخند میزنم، لبخند ظاهری عذاب آورتر از گریه ی واقعیه.
قبول نداری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هآآن! خب ... فک کنم اشتب کردم
ببخشید آبجی
ممنونم
لبخند داریم تا لبخند ! اینجور لبخند ها ، مثه گریه آرمومت نمیکنه که هیچ ، ی جور ابزار شکنجه برایت میشه
ممنون از حضورت!
این عید رو بهتون تبریک میگم از حسن سلیقتون خوشم اومد انتخابای قشنگی توی گلچین کردن اشعار دارید
با این جمله تون خیلی موافق بودم
گاهی اوقات دید آدما - اینکه از چه زاویه ای به مسائل نگاه کنن - میتونه خیلی از مشکلات رو حل کنه
کاش یکم وسیعتر نگاه می کردیم به مسایل
ممنونم
کاش ها همیشه محال نیستن !
متنت فوق العاده بود. مجنون و فرهاد دو سر یک طناب بلند. چه میکنند!!!!!
اسی چرا داداش????
ممنون
جآآآن؟!
چون از بچگی باهاش بزرگ شدند هم تغییر فکرشون سخته...غیرممکن نیست سخته...چون همه ی آدمها قبول کنند یا نکنند به هر حال از صلح خوششون میاد..چون داشتن آرامش را پررنگ میکنه!
______________________________________________
چطوری می نویسم؟... چون قفسه های ذهنم قاطی به وبم هم رسیده...تازه سعی می کنم تمام خط خطی های دفترم را ننویسم تا زیاد وبم عجیب نشه...
من نمی دونم قالب را چطوری بگم ولی به هر حال باید از یک جایی شروع کرد:
من حدود بیست(کمتر یا بیشتر)عکس را گذاشتم روی یک پس زمینه وسطش هم یکسری نوشته نوشتم و عکسش را ساختم...می خوام پس زمینه وبم همون پس زمینه عکسی که ساختم باشه(نه خود عکس)...خود عکس را هم بزارم سمت راست وبم..عکس به طور ثابت باشه(نه مثل عکس وب الان که فقط بالای وب و وقتی بیام پایین دیگه نباشه!!)...بعد سمت راست وب هم یک نوار مستطیلی برای قسمت عکس پروفایل و ...(مثل قالب الانم)...بعد با یک فاصله ی کم از این نوار پروفایل یک نوار مستطیلی با عرض بیشتر برای خط خطی هام...(پس زمینه نوار مستطیلی ها هم سفید باشه)...
خیلی بد توضیح دادم!!فعلنده یک چنین قالبی توی ذهنمه!..
آره ؛ منافعشون ! حرف قشنگی میزنی ولی عملی نیست ... !
بیا نایت تم ... .