16 : مشاعره
لطفا فقط در مشاعره شرکت کنید .
نظراتی که در مشاعره شرکت نکرده باشند ؛ حذف میشوند .
شرکت در مشاعره
جمعه ۱۷ آذر ۹۱ ساعت ۰۲:۰۳
Copyright (©) 2012-2015
All Rights Reserved.
کپی رایت (©) ۱۳۹۰-۱۳۹۴
تمامی حقوق محفوظ است
قالب شماره 13
نسخه 1.0
طراحی و اجرا در مرداد 95
کدنویسی تنها با html و css
کپی نکنید ، درخواست کنید کد خدمتتان تقدیم می شود !
این دوره اول مشاعره در تاریخ 16 آذر 91 شروع و 02 بهمن 1391 خاتمه یافت .
در چند روز آینده تمامی شعر های اینجا رو به ترتیب حروف الفبا مرتب میکنم و منتشر خواهم کرد .
و دور جدید مشاعره به زودی آغاز خواهد شد ؛ البته همراه با چند هدیه ؛ برای بیشترین شرکت کنندگان .
از همه تشکر میکنم .
امضا : علی
هردم آید غمی از نو به مبارک بادم
+ حافظ
منم دوست دارم بیام مشاعره
خب آخرین نطر رو میخونی و با حرف آخر شعر نظر میذاری ! همین
البته این دوره اول بود و تموم شد !
عمری که بی حضور صراحی و جام رفت
زنده باد حافظ
تـاج کــاووس بــبرد و کــمر کـیخسرو
(حافظ )
همچون خمار سمت سبوی شراب رفت
در ورطـــــه ی خیـــال پی آفــتاب رفت
بهــــــر زیـــــــارت نگــه بو تـــراب رفت
بندی از شعر خودمه،
یا علی مدد
دیده او چون دل من پاک بودی کاشکی
(هاتف اصفهانی )
همه ی غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی
هاتف اصفهانی
+ من این شعرو خیلی دوس دارم . مخصوصاً اینجاشو ...
+ آهان اوستا ! فراموشم شده بود !!! ممنون
کــه ایــن عـــجوز عروس هزار دامادست
(حافظ)
+ نه از حافظ نیست ؛ از محمدرضا رحمانی ملقب به "مهراد اوستا" ست
شکستی و نشکستم ، بریدی و نبریدم
( فکر کنم حافظ باشه ! )
پــرده غــنچه میدرد خـــنده دلگشای تو
(حافظ )
از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت
تا دل شب خن از سلسله ی موی تو بود
(حافظ)
فکر کنم این تکراریه!! ولی دیگه نوشتم...
قصههای عشق مجنون میکند
(سرآغاز مثنوی معنوی )
+ فکر نمیکنم تکراری باشه
که در طریقت ما کافری است رنجیدن
+ امیدوارم تکراری نباشه !!!!
تکراری هم بود دیگه شرمنده اخلاق شاعرانتونم !!
چیزی که نپرسند تو از پیش مگو
(سلطان سعدی)
گر بر مس من زنی شوم خاص
(نظامی گنجوی)
کاش یا رب که نیفتد به کسی کسی کار کسی
شهریار
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
حافظ
+خو بهاره جون من دیگه وقت نکردم بالاییارو بخونم
+یلداتون مبارک
گــفتا شــراب نـــوش و غــم دل ببر ز یاد
(حافظ)
+
+ یلدای همگی مبارک . امیدوارم شبی پر از مهر و محبت سپری کنید .
دارم تو را چه سرد به خاطر می آورم!
به شعرهای یخزده کبریت می کشم
من به گواهم این همه شاعر می آورم
جغرافیای توی سرم گیج می خورد
دارم دراز میشوم امشب بدون درد
یلدای تلخ با تو نبودن رسیده است
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
+ ══════ ೋღ☼ღೋ ══════
یــلــدایــتــان بــرگــــ ریــز
و بــرگــــ ریــزتــان
هــزار رنــگـــ ...
دوستــــآن عــزیــــز و خــوبــم یــلـــدایتــــان مبـــارکــــ
بهـتـــریــن هـــا رو بـــراتون آرزو میــکنـــم
یلــــدای خوبـــی داشته بـــاشیـــد...
که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس
( حافظ )
+ بهار این زنبیل من کووووووووو ؟!
ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد
+ چقدر وقت بود نیومده بودم مشاعره هاااا !
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
(حافظ)
+دم شما گرم ؛ بیت عالیه !
+ اینجا که فقط سوز میاد به جای برف
تو این روزایی که دردا و غم های دلم کم نیس
(خودم)
+من اومدم خواستم بگم با "م" یادم اومدی کی زنبیل گذاشته بود
+تهران برف اومده خیلی خوشگل شده
خرابم میکند هر دم فریب چشم جادویت
( حافظ )
+ به به ...
++ ممنونم
چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم
(حافظ)
+اینم میم !
+
که چنان زو شده ام بی سر و سامان که نپرس
+ میم !!!! هر وقت میم اومد واسه منه ها
من زنبیل گذاشتم !
چون آخرش " ت " داره شما با بقیه اش برین
این " میم " مال خودمه هاااااااااااااااااااا
دل شکستن هنر نمی باشد
قالی از صد رنگ بودن زیرپا افتاده است
+نیمه سیب سقراطی بعله بعله
+علی تو خودت استعداد نهفته ای خودتو کشف کنی کلی زمان میبره
+فرشته جون اون بالا من این همه نوشتم ترانه فلان خواننده ندیدی کسی جرات نکرده ایراد بگیره؟راحت باش توام عزیزم
از ازل تا به ابد فرصت درویشان است
(حافظ)
+بهاره : آیا جواب محمد علی را چه کسی دیگر !
++ یه " میم " بدین خب ! این شعر خوشگل با میم مونده رو دلم آآآآآآآآ
گناه دارم !!!
جرس فریاد میدارد کــه بــربندید مـــحملها
(حافظ)
+ اگه مصداق شعر باشه ؛ چرا نمیشه !
انقدر زنده بمانم که ز جان سیر شوم
(فرخی یزدی)
+عاقا میشه با ترانه های خواننده هام مشاعره کنیم ایا؟
چـون زهد نـباشد نـتوان زرق فروخت
پـــروانــهی مـستمند را شــمع نــسوخت
آن سوخت که شمع را چنین میافروخت
(سعدی)
+استعداد کشف میکنیم !
+
واسه دیدار تو بس بود
(ترانه سعیدشهروز)
+نیمه سیب سقراطی الان شما منظورت کیه؟جواب چه کسی را آیا؟
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا ؟
( شهریار )
+ جواب کامنت شما رو تو وب خودم دادم !
دمی بخوان به سوی خویش
من تشنه آرامشم
آی فرشته مرگ بخوان مرا
(خودم)
+علی میگم عجب کاری کردیا ماشالله شعرا دونه دونه دارن خودشون رو نشون میدن
که غریب ار نبرد ره به دلالت برود
+ حافظ
نعمه سنج نو، مبارک باد، بستان ترا
(وحشی بافقی)
+
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد ؟
( حافظ )
+ چه ایده ی قشنگی ...
خیلی خوشم اومد
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود
حافظ
بـــل نخستین قدم ، آنکه برخودش باشد
(خودم)
+ این یکی هم خیلی خوب شد از اون بیت هایی شده که کمتر کسی میتونه کامل بفهمه !
+
با غریبه ها وفا نکن
زندگی رو باختی دله من
مردم و شناختی دله من
+حالا تو هی تکذیب کن کیه که گوش کنه
+همه یه حس شاعری دارن فقط باید کشفش کنن
نه هر که آیــنه ســازد سکندری داند
(حافظ)
+ بعله ؛ اینجانب تکذیب مینمایم
+سپیده خانم شکسته نفسی میفرمایند ؛ مگه میشه کتابخون نتونه شعر بگه !
دروغین بودم ازدیروزمراامروزحاشاکن
(ترانه داریوش اقبالی)
+سپیدار جون یه کم مث علی تمرکز کن توام میتونی
+ماهی رو هروقت از آب بگیری تازه ست تلاش کن سپیدار
که زورِ مردم آزاری ندارم
+ ماشاا... اینجا همه از خودشون شعر میگن !یعنی چی ! یه ذره رعایت ما که نمی تونیم شعر بگیم رو هم بکنید دیگه !!! الان من با چه رویی سرم رو بالا کنم !
دله غمینم شکسته ای تو
ز بی وفایی چه ها بدیدم
ز عشق رویت چه ها کشیدم
(ترانه داریوش اقبالی)
+شایعه نیست حقیقته الان باید قسم حضرت عباست رو باور کنم یا دم خروست رو؟
+میگم تو شاعری هی تکذیب کن حالا
+ولی بی شوخی استعدادش رو داریا یه کم جدی بگیریش میتونی شعر بگیا
+منتظر کارهای جدید شما هستیم شاعر گرانقدر
می نهم چون بید مجنون سر به پای خویشتن...
+ ممنون از از حضورت
یا دل را به راهش بگذار یا بر سر راه
یا خود را به کامش بگذار یا بر سر کاه
...
(خودم)
+ شاعر معاصر کجا بود ؛ چرا شایعه میکنی ؟
+ من فقط تمرکز کوچولو میکنم ی چی تایپ میکنم ؛ همین ! ( کار نداریم ؛ این یکی خیلی قشنگ از آب دراومد )
نه دیداری نه دستی از سر یاری
مرا را آشفته میدارد چنین آشفته بازاری
(ازترانه های داریوش اقبالی)
+ آره کاملا معلومه اون (خودم)شاعر معاصره احتمالا نه ؟
+رو نمیکنی این چیزا رو ها یادت باشه
هردم رخ او را ، در خواب بیند
(خودم)
+نه بابا شاعر کجا بود
صداش صدای عشق بشه غصه ها رو هلاک کنه
(خودم)
که ز رحمت گذری بر سر فرهاد کند
حافظ
عهدی که بسته بودیم تو زیرپا گذاشتی
{خودم}
+آره دیدی؟حالا تو کی شاعر شدی ما نفهمیدیم؟
در ذهن من جز محو خاطرات یار
(علی)
+خوشم میاد همه اینجا یه پا شاعرن
رنگ چشمات شباے تار رو بـــﮧ یادم میاره
وقتــے نیستــے آسمون دل چـــﮧ بارونــے میشـــﮧ
اخم تو تلخــے انتظار رو یادم میاره
(بازم از خودم)
بعدی ه بده
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند
نکاتی چون عسل هست و تویی اندر هوایی پست
(یاد)
بــیان کند کــه چه بودست ناشکیبا را
(سعدی)
سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت
حافظ
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
منم اومدم مشاعره باشه و من شرکت نکنم
به نام خدا
آهای آهای ستاره ها حرف نزنید بیدار بشه*از این صدای همهمه قلب اون بی قراربشه
آهای آهای ستاره ها ساکت و آروم بمونید*یه وقت نشه من نباشم عشق منو برنجونید
(ازخودم)
اعتماد به نفس رو داری؟
کــوته نهـان و رسوای عالم کجا
(خودم ؛ علی )
+ آره دیگه ؛ حرف حرف منه
ولی جدا از شوخی ؛ من خودم با شعر نو وسط مشاعره حال نمیکنم !
چون بشد دلبــ !! ــر و بایار وفادار چه کرد
+ تو اینجا مدیری دیگه ! وقتی می نویسی یعنی حسابه دیگه !!!
حسابم نباشه مجبوریم بگیم حسابه !!!!
در نبندیم به روی سخن زنده تقدیر که از پشت چپر های
صدا می شنویم.
پرده را برداریم :
بگذاریم که احساس هوایی بخورد.
بگذاریم بلوغ ، زیر هر بوته که می خواهد بیتوته کند.
بگذاریم غریزه پی بازی برود.
کفش ها را بکند، و به دنبال فصول از سر گل ها بپرد.
بگذاریم که تنهایی آواز بخواند.
چیز بنویسد.
به خیابان برود.
(صدای پای آب / سهراب سپهری)
+ الان این حساب میشه یا نه ؟
+ باشه
کان را که خبر شد خبری باز نیامد
+ محمد علی حالا خوبه گفتم اگه تکراری بود می سوزیم یا نه !!! گفتی نه ! دیگه ضایع نکن دیگه !!!!! به روی خودت نیار زیر سبیلی رد کن بره !!
+برو تو کارش هواتو داریم...
پس سخن کوتاه باید والسلام
(مولانا )
+ خب پس یواش یواش میریم تو کار شعر نو !
+ سپیده خانم ؛ شعرتون تکراری بود !
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
+ همه ممنون از شما مدیریت !!!
+ آره بابا ! چرا نمیشه ! نظر دخترکوچولو کاملا صحیحه در این رابطه !
چنان گرم هذیان عشقم که آتش/به جای عرق از تبم می تراود
+خواهش میشود از همه!
+ من دیدم کاملأ هم مجازه!به شرطی که شعر نیمه تموم و نامفهوم نمونه
غافل از حسرت یعقوب مه کنعان را
(هاتف اصفهانی)
+ ممنونم ازهمه
+ کسی تا حالا دیده تو مشاعره شعر نو هم بگن ؟!
نه راهست اینکه بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
حافظ
آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود
نخند وسط مشاعره !!!
قبول حق نشود گر دلی بیازاری
بوی شادی های راه مدرسه !!
چون کنم چاره من چیست در این باب امشب
وحشی
کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد
یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند
بسطامی
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
+ حتما حافظ گفته دیگه اینو هم !!
دل فدای او شد و جان نیز هم
حافظ
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند
حافظ
گفتند به خواب مرگ خسبید
(جامی)
تا ای به فدای روی تو این چه نگاه کردن است
تا بـــاقی عـــمر بر چـــه آیـــد
بر باد شد آن چه رفت هیهات
(سعدی)
+چه پیچ تو پیچی شد !
+بعد از اینکه شعر نوشتید یه F5 بزنید تا صفحه دوباره لود شه ؛ مطمئن بشید که قبل شما کسی زودتر نگفته باشه !
سلطان جهانم به چنین روز غلام است !
عاشقی شیوه رندان بلا کش باشد
حافظ
ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی
وان گه برو که رستی از نیستی و هستی
حافظ
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
+ آره چرا که ! دست شما درد نکنه !
باشد که ازخزانه غیبش دوا کنند
(حافظ)
ور نبیند چه بود فـایده بــینایی را
(سعدی)
+ آره ؛ درسته !
اشکال نداره من ویرایش کنم و اسم شاعر رو زیرش بنویسم ؟
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
(حافظ)
+ نمی دونم !!! ولی بیشترش از حافظ باشه فکر کنم !
چون من این شعرا رو همینطوری که شنیدم از کسی ، حفظ کردم !!!
تـا به هر نوعی که بــاشد بگذرانم روز را
(سعدی)
+ میگم اگه اسم شاعر رو هم میدونی ؛ بذار !
خاصه اکنون که صبا مژده فروردین داد
یـــــک چــند روزگار جــهان دردمـند بـــود
به شد، که یافت بوی سمن باد را طبیب
بــاران مـــشکبوی بـــبارید نو به نــو
وز برگ بر کشید یکی حلهی قصیب
(رودکی)
پدر را باز پرس آخر، کجا شد مهر فرزندی
سررشته کار باز جوئیم
بینیم زمــین و آسمان را
جوئیم یکایک این و آن را
(نظامی گنجوی)
+ خواهش میکنم
واندر طلب طعمه پروبال بیاراست !
ت بده !!!
+ خیلی ممنون از شفاف سازیتون !
پــر بـــاده لــعل کـــن بلورین ســاغر
کاین یکدم عاریت در این گنج فنا
بـــسیار بـــجوئی و نـــیابی دیگر
(خیام)
+ اگه شعر ها زیاد بشه ؛ فک نکنم کسی همه رو خونده باشه و یادش باشه که تکراریه یا نه ! نه نمیسوزی
تو ابرو من اشارت های ابرو
+ یه سوال : اگه شعرتکراری بنویسیم چی میشه ؟! می سوزیم ؟!!!!!!
شمع رویت ختم زیبایی بس است
عالمی پروانه سودایی بس است
(عطار)
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
(حافظ)
خیلی خوبه که اسم شعرا رو هم اگه یادمونه بنویسیم همراه بیت!
مشکن به ناز سلسلهی مشک ناب را
(دهلوی)
ظالم آن قومی که چشمان دوختند
وز ســخن هــا عــالمی را سوخـتند
( مولانا )
همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سروسامان که مپرس
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
از درون من نجست اسرار من
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
اِی به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود/ از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حـیاتم دادند
(حافظ)
یاوفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند
(حافظ)
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازایی
خودم میخواستم اولین بیت رو بگم !
الا یـــا ایها الســـاقی ادر کـــاسا و نـــاولـــهــا
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
(حافظ)
توبه بر لب، سبحه برکف ، دل پرازشوق گناه/معصیت را خنده می آید ز استغفار ما
(صائب تبریزی)
2-مشاعره آزاد میباشد .
3-بعد از اینکه شعر نوشتید کلید F5 رو بزنید تا صفحه دوباره لود شه ؛ مطمئن بشید که قبل شما کسی زودتر نگفته باشه !
+هر از چندگاهی نیم نگاهی به این نظر اول بندازید که شاید چیز جدیدی اضافه شده باشه !