16 : مشاعره

لطفا فقط در مشاعره شرکت کنید .

نظراتی که در مشاعره شرکت نکرده باشند ؛ حذف میشوند .


شرکت در مشاعره

جمعه ۱۷ آذر ۹۱ ساعت ۰۲:۰۳
علی
سلام به همه عزیزانی که در این مشاعره شرکت کردن
این دوره اول مشاعره در تاریخ 16 آذر 91 شروع و 02 بهمن 1391 خاتمه یافت .

در چند روز آینده تمامی شعر های اینجا رو به ترتیب حروف الفبا مرتب میکنم و منتشر خواهم کرد .

و دور جدید مشاعره به زودی آغاز خواهد شد ؛ البته همراه با چند هدیه ؛ برای بیشترین شرکت کنندگان .

از همه تشکر میکنم .
امضا : علی
نیمه سیب سقراطی
تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق
هردم آید غمی از نو به مبارک بادم

+ حافظ
جای ِ پای ِ خیال
ببخشید چطوری میشه مشاعره کرد اینجوری؟
منم دوست دارم بیام مشاعره




خب آخرین نطر رو میخونی و با حرف آخر شعر نظر میذاری ! همین
البته این دوره اول بود و تموم شد !
الهه
وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم
عمری که بی حضور صراحی و جام رفت

زنده باد حافظ
علی
تـکیه بــر اخــتر شب دزد مکن کاین عیار
تـاج کــاووس بــبرد و کــمر کـیخسرو

(حافظ )
سعید رمضانی
یک لحظه بعد بهر وضوع سمت آب رفت

همچون خمار سمت سبوی شراب رفت

در ورطـــــه ی خیـــال پی آفــتاب رفت

بهــــــر زیـــــــارت نگــه بو تـــراب رفت




بندی از شعر خودمه،
یا علی مدد
علی
یار من پاک و به رویش غیر چون دارد نظر
دیده او چون دل من پاک بودی کاشکی

(هاتف اصفهانی )
نیمه سیب سقراطی
تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین
همه ی غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی

هاتف اصفهانی

+ من این شعرو خیلی دوس دارم . مخصوصاً اینجاشو ...
+ آهان اوستا ! فراموشم شده بود !!! ممنون
علی
مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
کــه ایــن عـــجوز عروس هزار دامادست

(حافظ)

+ نه از حافظ نیست ؛ از محمدرضا رحمانی ملقب به "مهراد اوستا" ست
نیمه سیب سقراطی
وفـا نکردی و کردم ، جفـا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم ، بریدی و نبریدم

( فکر کنم حافظ باشه ! )
علی
تاب بنفشه می​دهد طره مشک سای تو
پــرده غــنچه می​درد خـــنده دلگشای تو

(حافظ )

دخترکوچولو
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت
یاد
دوش در حلقه ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل شب خن از سلسله ی موی تو بود
(حافظ)

فکر کنم این تکراریه!! ولی دیگه نوشتم...
علی
نی حدیث راه پر خون می‌کند
قصه‌های عشق مجنون می‌کند

(سرآغاز مثنوی معنوی )




+ فکر نمیکنم تکراری باشه
سپیدار
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافری است رنجیدن

+ امیدوارم تکراری نباشه !!!!
تکراری هم بود دیگه شرمنده اخلاق شاعرانتونم !!
یاد
صراف سخن باش و سخن بیش مگو
چیزی که نپرسند تو از پیش مگو

(سلطان سعدی)
علی
یـک ذره ز کیــمیای اخـــلاص
گر بر مس من زنی شوم خاص

(نظامی گنجوی)
نیمه سیب سقراطی
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یا رب که نیفتد به کسی کسی کار کسی

شهریار
فرشته
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
حافظ

+خو بهاره جون من دیگه وقت نکردم بالاییارو بخونم
+یلداتون مبارک
علی
دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد
گــفتا شــراب نـــوش و غــم دل ببر ز یاد
(حافظ)

+
+ یلدای همگی مبارک . امیدوارم شبی پر از مهر و محبت سپری کنید .
ܓܨبـَـــهــــــآرهܓܨ
ساعت دقیق چند زمستان گذشته است؟
دارم تو را چه سرد به خاطر می آورم!
به شعرهای یخزده کبریت می کشم
من به گواهم این همه شاعر می آورم
جغرافیای توی سرم گیج می خورد
دارم دراز میشوم امشب بدون درد
یلدای تلخ با تو نبودن رسیده است
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد


+ ══════ ೋღ☼ღೋ ══════

یــلــدایــتــان بــرگــــ ریــز

و بــرگــــ ریــزتــان

هــزار رنــگـــ ...

دوستــــآن عــزیــــز و خــوبــم یــلـــدایتــــان مبـــارکــــ

بهـتـــریــن هـــا رو بـــراتون آرزو میــکنـــم

یلــــدای خوبـــی داشته بـــاشیـــد...
نیمه سیب سقراطی
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس
( حافظ )

+ بهار این زنبیل من کووووووووو ؟!
سپیدار
دیری است که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد

+ چقدر وقت بود نیومده بودم مشاعره هاااا !
علی
سال​ها دل طلب جام جم از ما می​کرد
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می​کرد
(حافظ)


+دم شما گرم ؛ بیت عالیه !
+ اینجا که فقط سوز میاد به جای برف
ܓܨبـَـــهــــــآرهܓܨ
تو رو کم دارم این لحظه تو این روزای سرد و خیس
تو این روزایی که دردا و غم های دلم کم نیس
(خودم)


+من اومدم خواستم بگم با "م" یادم اومدی کی زنبیل گذاشته بود
+تهران برف اومده خیلی خوشگل شده
نیمه سیب سقراطی
مدامم مست می دارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هر دم فریب چشم جادویت
( حافظ )

+ به به ...
++ ممنونم
علی
سزد کــز خــاتم لــعلش زنــم لاف ســلیمانی
چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم
(حافظ)

+اینم میم !
+
نیمه سیب سقراطی
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سر و سامان که نپرس

+ میم !!!! هر وقت میم اومد واسه منه ها
من زنبیل گذاشتم !
چون آخرش " ت " داره شما با بقیه اش برین
این " میم " مال خودمه هاااااااااااااااااااا
یاد
تا توانی دلی بدست اور
دل شکستن هنر نمی باشد
ܓܨبـَـــهــــــآرهܓܨ
تا توانی در جهان یک دل و یک رنگ باش
قالی از صد رنگ بودن زیرپا افتاده است


+نیمه سیب سقراطی بعله بعله
+علی تو خودت استعداد نهفته ای خودتو کشف کنی کلی زمان میبره
+فرشته جون اون بالا من این همه نوشتم ترانه فلان خواننده ندیدی کسی جرات نکرده ایراد بگیره؟راحت باش توام عزیزم
نیمه سیب سقراطی
از کران تا بیکران لشکر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد فرصت درویشان است
(حافظ)

+بهاره : آیا جواب محمد علی را چه کسی دیگر !
++ یه " میم " بدین خب ! این شعر خوشگل با میم مونده رو دلم آآآآآآآآ
گناه دارم !!!
علی
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می​دارد کــه بــربندید مـــحمل​ها

(حافظ)

+ اگه مصداق شعر باشه ؛ چرا نمیشه !
فرشته
ترسم ای مرگ نیایی تو و من پیر شوم
انقدر زنده بمانم که ز جان سیر شوم
(فرخی یزدی)

+عاقا میشه با ترانه های خواننده هام مشاعره کنیم ایا؟
علی
دل می‌رود و دیده نمی‌شاید دوخت
چـون زهد نـباشد نـتوان زرق فروخت

پـــروانــه‌ی مـستمند را شــمع نــسوخت
آن سوخت که شمع را چنین می‌افروخت

(سعدی)

+استعداد کشف میکنیم !
+
ܓܨبـَـــهــــــآرهܓܨ
اگه عمرم یه نفس بود
واسه دیدار تو بس بود
(ترانه سعیدشهروز)



+نیمه سیب سقراطی الان شما منظورت کیه؟جواب چه کسی را آیا؟
نیمه سیب سقراطی
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا ؟
( شهریار )

+ جواب کامنت شما رو تو وب خودم دادم !
ܓܨبـَـــهــــــآرهܓܨ
دمی صدا بزن مرا
دمی بخوان به سوی خویش
من تشنه آرامشم
آی فرشته مرگ بخوان مرا
(خودم)

+علی میگم عجب کاری کردیا ماشالله شعرا دونه دونه دارن خودشون رو نشون میدن
نیمه سیب سقراطی
ای دلیل ِ دل ِ گم گشته خدا را مددی
که غریب ار نبرد ره به دلالت برود

+ حافظ

علی
تازه شد آوازه‌ی خوبی ، گلستان ترا
نعمه سنج نو، مبارک باد، بستان ترا

(وحشی بافقی)

+
نیمه سیب سقراطی
دانی که غم عشق دگر بار چه کرد ؟
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد ؟
( حافظ )

+ چه ایده ی قشنگی ...
خیلی خوشم اومد
یاد
دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود

حافظ
علی
نیست استوار قدم ، آنکه پـــــرصدا باشد
بـــل نخستین قدم ، آنکه برخودش باشد
(خودم)

+ این یکی هم خیلی خوب شد از اون بیت هایی شده که کمتر کسی میتونه کامل بفهمه !
+
ܓܨبـَـــهــــــآرهܓܨ
دله من دیگه خطا نکن
با غریبه ها وفا نکن
زندگی رو باختی دله من
مردم و شناختی دله من


+حالا تو هی تکذیب کن کیه که گوش کنه
+همه یه حس شاعری دارن فقط باید کشفش کنن
علی
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آیــنه ســازد سکندری داند
(حافظ)

+ بعله ؛ اینجانب تکذیب مینمایم
+سپیده خانم شکسته نفسی میفرمایند ؛ مگه میشه کتابخون نتونه شعر بگه !
ܓܨبـَـــهــــــآرهܓܨ
مرادراوج میخواهی تماشاکن تماشاکن
دروغین بودم ازدیروزمراامروزحاشاکن
(ترانه داریوش اقبالی)


+سپیدار جون یه کم مث علی تمرکز کن توام میتونی
+ماهی رو هروقت از آب بگیری تازه ست تلاش کن سپیدار
سپیدار
من از بازوی خود دارم بسی شکر
که زورِ مردم آزاری ندارم


+ ماشاا... اینجا همه از خودشون شعر میگن !یعنی چی ! یه ذره رعایت ما که نمی تونیم شعر بگیم رو هم بکنید دیگه !!! الان من با چه رویی سرم رو بالا کنم !
ܓܨبـَـــهــــــآرهܓܨ
نبسته پیمان گسسته ای تو
دله غمینم شکسته ای تو
ز بی وفایی چه ها بدیدم
ز عشق رویت چه ها کشیدم
(ترانه داریوش اقبالی)


+شایعه نیست حقیقته الان باید قسم حضرت عباست رو باور کنم یا دم خروست رو؟

+میگم تو شاعری هی تکذیب کن حالا
+ولی بی شوخی استعدادش رو داریا یه کم جدی بگیریش میتونی شعر بگیا
+منتظر کارهای جدید شما هستیم شاعر گرانقدر
㋡ عاشقانه ها ㋡
هیچ همدردی نمی یابم سزای خویشتن

می نهم چون بید مجنون سر به پای خویشتن...

+ ممنون از از حضورت
علی


یا دل را به راهش بگذار یا بر سر راه
یا خود را به کامش بگذار یا بر سر کاه
...
(خودم)

+ شاعر معاصر کجا بود ؛ چرا شایعه میکنی ؟
+ من فقط تمرکز کوچولو میکنم ی چی تایپ میکنم ؛ همین ! ( کار نداریم ؛ این یکی خیلی قشنگ از آب دراومد )
ܓܨبـَـــهــــــآرهܓܨ
دلم تنگ است دلم میسوزد از باغی که میسوزد
نه دیداری نه دستی از سر یاری
مرا را آشفته میدارد چنین آشفته بازاری
(ازترانه های داریوش اقبالی)


+ آره کاملا معلومه اون (خودم)شاعر معاصره احتمالا نه ؟

+رو نمیکنی این چیزا رو ها یادت باشه
علی
هرکه با دل خود ، آفتاب بیند
هردم رخ او را ، در خواب بیند
(خودم)

+نه بابا شاعر کجا بود
ܓܨبـَـــهــــــآرهܓܨ
دلم میخواد بارون بیاد دل رو ز غم ها پاک کنه
صداش صدای عشق بشه غصه ها رو هلاک کنه

(خودم)
یاد و مونارک
یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز
که ز رحمت گذری بر سر فرهاد کند

حافظ
ܓܨبـَـــهــــــآرهܓܨ
رفتی ولی دلت رو پیشم تو جا گذاشتی
عهدی که بسته بودیم تو زیرپا گذاشتی
{خودم}



+آره دیدی؟حالا تو کی شاعر شدی ما نفهمیدیم؟
علی
هــمه لاف بود هـیچ چیز نـیست
در ذهن من جز محو خاطرات یار
(علی)

+خوشم میاد همه اینجا یه پا شاعرن
ܓܨبـَـــهــــــآرهܓܨ
دست تو لحظـــﮧ دیدار رو بـــﮧ یادم میاره
رنگ چشمات شباے تار رو بـــﮧ یادم میاره
وقتــے نیستــے آسمون دل چـــﮧ بارونــے میشـــﮧ
اخم تو تلخــے انتظار رو یادم میاره


(بازم از خودم)

بعدی ه بده
دخترکوچولو
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند
یاد
الا یا آن که میبینی، نمیبینی هر آنچه هست
نکاتی چون عسل هست و تویی اندر هوایی پست

(یاد)
علی
تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش
بــیان کند کــه چه بودست ناشکیبا را
(سعدی)
مونارک
دور از رخ او دم به دم از چشمه چشمم
سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت
حافظ
یاد
در نظر بازی ما بیخبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
ܓܨبـَـــهــــــآرهܓܨ
به به عجب مشاعره راه میندازید ما رو خبر نمیکنید دیگه؟
منم اومدم مشاعره باشه و من شرکت نکنم

به نام خدا

آهای آهای ستاره ها حرف نزنید بیدار بشه*از این صدای همهمه قلب اون بی قراربشه
آهای آهای ستاره ها ساکت و آروم بمونید*یه وقت نشه من نباشم عشق منو برنجونید
(ازخودم)

اعتماد به نفس رو داری؟
علی
در دلم غوغایی گشته نهان اما
کــوته نهـان و رسوای عالم کجا
(خودم ؛ علی )

+ آره دیگه ؛ حرف حرف منه
ولی جدا از شوخی ؛ من خودم با شعر نو وسط مشاعره حال نمیکنم !
سپیدار
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبــ !! ــر و بایار وفادار چه کرد

+ تو اینجا مدیری دیگه ! وقتی می نویسی یعنی حسابه دیگه !!!
حسابم نباشه مجبوریم بگیم حسابه !!!!
علی


در نبندیم به روی سخن زنده تقدیر که از پشت چپر های
صدا می شنویم‌.

پرده را برداریم :
بگذاریم که احساس هوایی بخورد.
بگذاریم بلوغ ، زیر هر بوته که می خواهد بیتوته کند.
بگذاریم غریزه پی بازی برود.
کفش ها را بکند، و به دنبال فصول از سر گل ها بپرد.
بگذاریم که تنهایی آواز بخواند.
چیز بنویسد.
به خیابان برود.

(صدای پای آب / سهراب سپهری)


+ الان این حساب میشه یا نه ؟
+ باشه
سپیدار
این مدعیان در طلبش بی خبرانند
کان را که خبر شد خبری باز نیامد

+ محمد علی حالا خوبه گفتم اگه تکراری بود می سوزیم یا نه !!! گفتی نه ! دیگه ضایع نکن دیگه !!!!! به روی خودت نیار زیر سبیلی رد کن بره !!
دخترکوچولو
من از روییدن خار سر دیوار دانستم/ که ناکس ،کس نمیگردد بدین بالا نشینی ها...
+برو تو کارش هواتو داریم...
علی
در نـیابد حــال پخته هـیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام

(مولانا )

+ خب پس یواش یواش میریم تو کار شعر نو !
+ سپیده خانم ؛ شعرتون تکراری بود !
سپیدار
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند


+ همه ممنون از شما مدیریت !!!
+ آره بابا ! چرا نمیشه ! نظر دخترکوچولو کاملا صحیحه در این رابطه !
دخترکوچولو
الفبای درد از لبم می تراود/ نه شبنم که خون لبم می تراود
چنان گرم هذیان عشقم که آتش/به جای عرق از تبم می تراود
+خواهش میشود از همه‏!‏
+ من دیدم کاملأ هم مجازه‏!به شرطی که شعر نیمه تموم و نامفهوم نمونه
علی
آه اگـــر عشوه گــری‌ها زلیخا سازد
غافل از حسرت یعقوب مه کنعان را
(هاتف اصفهانی)

+ ممنونم ازهمه
+ کسی تا حالا دیده تو مشاعره شعر نو هم بگن ؟!
دخترکوچولو
من کجا آرزوی وصل دلارام کجا/ دل نومید کجا این طمع خام کجا‏ (حافظ‏)‏
مونارک
سلام

نه راهست اینکه بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم
یاد
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن

حافظ
سپیدار
یار مفروش به دنبا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود


نخند وسط مشاعره !!!
مجتبی
هزار بار پیاده طواف کعبه کنی
قبول حق نشود گر دلی بیازاری

سپیدار
باز آمد بو ماه مدرسه
بوی شادی های راه مدرسه !!

مجتبی
ددورم از خاک در یار و به مردن نزدیک
چون کنم چاره من چیست در این باب امشب

وحشی
سپیدار
دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد
کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد
یاد
مردان خدا پرده ی پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند

بسطامی
سپیدار
مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

+ حتما حافظ گفته دیگه اینو هم !!
یاد
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

حافظ
مجتبی
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند

حافظ
علی
تــا دیر کــه از زمیـن بـــجنبید
گفتند به خواب مرگ خسبید
(جامی)

یاد
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
تا ای به فدای روی تو این چه نگاه کردن است
علی

تا بـــاقی عـــمر بر چـــه آیـــد
بر باد شد آن چه رفت هیهات
(سعدی)

+چه پیچ تو پیچی شد !
+بعد از اینکه شعر نوشتید یه F5 بزنید تا صفحه دوباره لود شه ؛ مطمئن بشید که قبل شما کسی زودتر نگفته باشه !
سپیدار
دل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است !
یاد
این بیت قبلیه در ج بیت سپیدار بود
یاد
نازپرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلا کش باشد
حافظ
یاد
ااااااااااااااا این بیته مال قبلیه بودااااااااااااااااااااا

ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی
وان گه برو که رستی از نیستی و هستی

حافظ
سپیدار
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن

+ آره چرا که ! دست شما درد نکنه !
یاد
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که ازخزانه غیبش دوا کنند

(حافظ)
علی
دیده را فایده آنست که دلبر بیند
ور نبیند چه بود فـایده بــینایی را
(سعدی)

+ آره ؛ درسته !
اشکال نداره من ویرایش کنم و اسم شاعر رو زیرش بنویسم ؟
سپیدار
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
(حافظ)

+ نمی دونم !!! ولی بیشترش از حافظ باشه فکر کنم !
چون من این شعرا رو همینطوری که شنیدم از کسی ، حفظ کردم !!!
علی
دوست می‌دارم من این نالیدن دلسوز را
تـا به هر نوعی که بــاشد بگذرانم روز را
(سعدی)

+ میگم اگه اسم شاعر رو هم میدونی ؛ بذار !
سپیدار
بعد از این دست من و دامن سرو و لب جوی
خاصه اکنون که صبا مژده فروردین داد

علی


یـــــک چــند روزگار جــهان دردمـند بـــود
به شد، که یافت بوی سمن باد را طبیب

بــاران مـــشکبوی بـــبارید نو به نــو
وز برگ بر کشید یکی حله‌ی قصیب

(رودکی)
سپیدار
الا ای یوسف مصری که کردَت سلطنت مغرور
پدر را باز پرس آخر، کجا شد مهر فرزندی
علی
تـا در نگریم و راز جوئیم
سررشته کار باز جوئیم

بینیم زمــین و آسمان را
جوئیم یکایک این و آن را
(نظامی گنجوی)

+ خواهش میکنم
سپیدار
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
واندر طلب طعمه پروبال بیاراست !

ت بده !!!

+ خیلی ممنون از شفاف سازیتون !
علی
وقت سحر است خیز ای طرفه پسر
پــر بـــاده لــعل کـــن بلورین ســاغر

کاین یکدم عاریت در این گنج فنا
بـــسیار بـــجوئی و نـــیابی دیگر
(خیام)

+ اگه شعر ها زیاد بشه ؛ فک نکنم کسی همه رو خونده باشه و یادش باشه که تکراریه یا نه ! نه نمیسوزی
سپیدار
تو مو می بینی و من پیچش مو
تو ابرو من اشارت های ابرو


+ یه سوال : اگه شعرتکراری بنویسیم چی میشه ؟! می سوزیم ؟!!!!!!
علی

شمع رویت ختم زیبایی بس است
عالمی پروانه سودایی بس است

(عطار)
یاد
یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

(حافظ)
خیلی خوبه که اسم شعرا رو هم اگه یادمونه بنویسیم همراه بیت!
دخترکوچولو
ای غنچه خندان چرا خون در دل ما میکنی / خاری به خود میبندی و مارا ز سر وا میکنی
علی
دیــوانه مــیکنــی دل و جــان خــراب را
مشکن به ناز سلسله‌ی مشک ناب را

(دهلوی)
دخترکوچولو
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند/ نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند
علی


ظالم آن قومی که چشمان دوختند
وز ســخن هــا عــالمی را سوخـتند

( مولانا )
دخترکوچولو
دل به تنگ آمد مرا وحشی نمیخواهم جهان/ از جهان بی او مرا در گوشه حرمان چه حظ
یاد
سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند
همدم گل نمی‌شود یاد سمن نمی‌کند
سپیدار
دست شما درد نکنه !

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سروسامان که مپرس
یاد
کاری بود که از دستمون برومد...

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
سپیدار
داشتم فکر می کردم اگه به من میخواستم از ه بگم هیچی به ذهنم نمی رسید !!!

ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
یاد
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
سپیدار
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
دخترکوچولو
تو را آتش عشق گر پر بسوخت / مرا بین که از پای تا سر بسوخت
سپیدار
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
اِی به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

دخترکوچولو
با اجازه جمع:
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود/ از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت
علی


دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حـیاتم دادند
(حافظ)
سپیدار
آخی ! حالا اشکال نداره سری بعد تو اول بگو !!

یاوفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند
(حافظ)

یاد
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازایی
علی
چطوری باخبر شدید سپیده خانم ! تازه دو دقیقه است که گذاشتم !
خودم میخواستم اولین بیت رو بگم !


الا یـــا ایها الســـاقی ادر کـــاسا و نـــاولـــهــا
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل​ها
(حافظ)
سپیدار
آخ جان اولین بیتو من باید بگم !

توبه بر لب، سبحه برکف ، دل پرازشوق گناه/معصیت را خنده می آید ز استغفار ما
(صائب تبریزی)

علی
1-این مشاعره هدفی جز افزایش اطلاعات و ایجاد فضایی شاد و صمیمی ندارد.

2-مشاعره آزاد میباشد .

3-بعد از اینکه شعر نوشتید کلید F5 رو بزنید تا صفحه دوباره لود شه ؛ مطمئن بشید که قبل شما کسی زودتر نگفته باشه !

+هر از چندگاهی نیم نگاهی به این نظر اول بندازید که شاید چیز جدیدی اضافه شده باشه !
Copyright (©) 2012-2015
All Rights Reserved.
کپی رایت (©) ۱۳۹۰-۱۳۹۴
تمامی حقوق محفوظ است
قالب شماره 13
نسخه 1.0
طراحی و اجرا در مرداد 95
کدنویسی تنها با html و css
کپی نکنید ، درخواست کنید کد خدمتتان تقدیم می شود !