قسمت سوم
-> آدمیان را چه گویم که راه به آدمیت نیست
عرشیان را چه گویم که جان در کف نیست
منم آن سرگشته حیران ؛ آن راه گم کرده ی بی امان
توئی همه راه و پناهم ؛ مدد کن که ...
-> زندگی زمانی معنا پیدا میکند که انسان هدف داشته باشد . این جمله را زیاد شنیده ایم . اما آیا وقعا به آن اعتقاد داریم . انسان هایی که من دورو برم میبینم هدف ندارند. هدف نزد من تعریفی دارد . هدف چیزی است که انسان را به جایی بالاتر از اینجا که هست برساند . اما آدمهایی که میبینم نه تنها بالاتر بلکه پایین تر از جایی که هستند می روند . بالا و پایین هم تعریفی دارد!
دنیا میدان انتخاب است . انتخاب رفتن یا در عدم ماندن ! رفتن را انتخاب نکنی ناچار باید بمانی و حسرت رفتن ها را بخوری ! در عدم ماندن صرفا بی تحرکی نیست ؛ هرچیزی که مانع بالا رفتن و رسیدن به او بشود!؛ رفتارهایی که به شغل پردرآمد ؛ یا پز دادن ختم میشود . و در نهایت به لذت نفس میرسد . مشکل اینجاست که برای رفتن باید لذت را دور ریخت . و این کار آسانی نیست .
دوستی میگفت که فرق انسان و حیوان عقل و اراده است . اگر انسان عقل را بکار نگیرد حیوان است و اگر اراده را به خرج ندهد و انتخاب نگیرد ؛ باز هم حیوان است . فرق میان انسان ها به میزان اراده هایشان است . عقل چیزی است که خدا داده است و یا طبق نظر انیشتین عقل تمامی انسان ها برابر است . پس تفاوت بین اراده هاست . اینکه صبح زود در خوابی شیرین سپری میکنی و خود را از نعمت صبحی دل انگیز محروم میکنی ؛ نشانه از بی ارادگی توست . و همینطور وقتی که نمیتوانی در برابر خشم خود مقاوم باشی . و زمانی که در سرت را در پس مصنوعات بشر گرم میکنی ؛ وقت و اراده ات را یغما می بری ! و زمانی که ... .
کسی که اراده کند و رفتن را انتخاب کند ؛ مسیری دشوار انتظارش را میکشد . مسیری نه با دشواری های دنیایی ؛ بلکه دشواری از جنس دور ریختن دنیا و لذت . بزرگترین همت ها از پا گذاشتن بر لذت ها پدید می آید . حافظ ؛ حافظ شد ؛ چون همت گمارد و آسایش را بدور ریخت . حسابی ؛ حسابی شد ؛ چون لذت خواب و تنبلی را دور ریخت . و علی(ع) ؛ علی(ع) شد ؛ چون لذت دنیا را کنار گذاشت .
میبینی ؟! به جایی رسیده ها ؛ همه هدف داشتند ؛ هدفی که خود برگزیده اند ؛ با اراده خود . پس همت کن و فردایت را بساز .
پاورقی : بحث اراده خیلی است . اما نه مجال نوشتن هست و نه حوصله خواندن !
پایان قسمت سوم
لینک شدی!
سلام
جدی ! نمیدونستم اینجا انقد همرشته ای هس
ممنونم !
ببخشید دیر به دیر میام ها ...! تو این روزا سرم خیلی شلوغه !
///
حرفات کاملاً درسته ... شدیداً باهات موافقم علی جون ...
///
مخصوصاً اینجاش خیلی موشکافانه بودش:
در عدم ماندن صرفا بی تحرکی نیست ؛
هرچیزی که مانع بالا رفتن و رسیدن به او بشود!
؛
مشکل اینجاست که برای رفتن باید لذت را دور ریخت .. سخته ...
این کار سخت هم باید انجام داد ...
///
موفق باشی ... راستی بنازم قالبتو ... ناز تر از همیشه است ...///
یاحق
سلام
نه بابا این چه حرفیه ؛ تو ببخش .
کوچیکتم ... .
آره درسته ؛ این کار سخت را هم باید انجام داد .
خوب گفتی ؛ مشکل نوشتن ادامه اش رو برام حل کردی
...
ممنونم
حق نگهدارت